گنجور

شمارهٔ ۱۶۱۲

یار بی فرمان و دل هم همچنان
یک دمی باقی و همدم همچنان
شانه کردن زلف را چندین چه سود؟
بسته چندین دل به هر خم همچنان
هر کسی پندی شنید و صبر کرد
کار من دشوار و در هم همچنان
عشق صد گونه بلا بر من فگند
کفه امید من کم همچنان
هر شبی تا روز با خود بهر صبر
صد فسانه گویم و غم همچنان
جان نفس بشکست و در پرواز شد
دل به دام فتنه گر کم همچنان
شد ز یاران دیده خسرو خراب
عشق را بیناد محکم همچنان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار بی فرمان و دل هم همچنان
یک دمی باقی و همدم همچنان
هوش مصنوعی: دوست بی‌اجازه و دل هم همچنان، لحظه‌ای باقی‌مانده و همراه نیز هم‌چنان.
شانه کردن زلف را چندین چه سود؟
بسته چندین دل به هر خم همچنان
هوش مصنوعی: شانه زدن به موها چه فایده‌ای دارد؟ زیرا دل‌های زیادی به هر پیچ و تاب آنها بسته شده است.
هر کسی پندی شنید و صبر کرد
کار من دشوار و در هم همچنان
هوش مصنوعی: هر کسی نصیحتی را دریافت کرد و صبور بود، ولی کار من همچنان سخت و پیچیده باقی مانده است.
عشق صد گونه بلا بر من فگند
کفه امید من کم همچنان
هوش مصنوعی: عشق برای من مشکلات و سختی‌های زیادی به وجود آورده، اما هنوز امیدم کم و کمتر نمی‌شود.
هر شبی تا روز با خود بهر صبر
صد فسانه گویم و غم همچنان
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح، برای آرامش خود داستان‌های زیادی را به خودم می‌گویم، اما غم همچنان با من است.
جان نفس بشکست و در پرواز شد
دل به دام فتنه گر کم همچنان
هوش مصنوعی: جان به شدت آزار دید و در حال پرواز است، دل به دام مشکلات و فتنه‌ها گرفتار شده، کم‌کم به وضعیت ادامه می‌دهد.
شد ز یاران دیده خسرو خراب
عشق را بیناد محکم همچنان
هوش مصنوعی: خسرو به خاطر عشقش چشمانش غمگین و خراب شده و عشق او را به شدت متحول کرده است.