شمارهٔ ۱۶۰۸
چه کنم کز دل من آن صنم آید بیرون
با دل از سلسله خم به خم آید بیرون
آخر، ای آه درون مانده، دمی بیرون رو
مگر از دل قدری دود غم آید بیرون
مژه تست چو پیکان کج اندر جگرم
بکشم، لیکن با جان بهم آید بیرون
جان رود، لیک دم مهر و وفایت گردد
آخر این روز که از سینه ام آید بیرون
من و رسوایی جاوید که عشق تو بلاست
هر که افتاد درین فتنه، کم آید بیرون
گر معمای خطت را به خرد برخوانند
قصه بیدلی از هر رقم آید بیرون
چنگ را ماند خسرو که زند چون ره عشق
ناله از هر رگ او زیر و بم آید بیرون
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه کنم کز دل من آن صنم آید بیرون
با دل از سلسله خم به خم آید بیرون
هوش مصنوعی: چه بگویم که محبوب من از دل من خارج میشود و با دل از زنجیرهای پیچ در پیچ رها میشود.
آخر، ای آه درون مانده، دمی بیرون رو
مگر از دل قدری دود غم آید بیرون
هوش مصنوعی: در نهایت، ای آهی که در درونم مانده، کمی بگذار بیرون آرامش و درد دل، تا شاید اندکی از غم و ناراحتیام آزاد شود.
مژه تست چو پیکان کج اندر جگرم
بکشم، لیکن با جان بهم آید بیرون
هوش مصنوعی: مژههای تو مانند پیکانی هستند که در دل من نفوذ میکنند و درد میآورند، اما با تمام وجود از جانم جدا نمیشوند.
جان رود، لیک دم مهر و وفایت گردد
آخر این روز که از سینه ام آید بیرون
هوش مصنوعی: روح من میرود، اما در نهایت، عشق و وفاداریام در آخرین لحظهای که از دل من خارج میشود، باقی خواهد ماند.
من و رسوایی جاوید که عشق تو بلاست
هر که افتاد درین فتنه، کم آید بیرون
هوش مصنوعی: من و رسوایی همیشگی به خاطر عشق تو که همچون بلایی است. هر کسی که در این آشفتگی بیفتد، به سختی میتواند بیرون بیاید.
گر معمای خطت را به خرد برخوانند
قصه بیدلی از هر رقم آید بیرون
هوش مصنوعی: اگر اندیشه و عقل به تفسیر نشانههای محبت تو بپردازند، از هر طرف داستان بیتابی و دلباختگی نمایان خواهد شد.
چنگ را ماند خسرو که زند چون ره عشق
ناله از هر رگ او زیر و بم آید بیرون
هوش مصنوعی: چنگ به عنوان یک ساز موسیقی مانند خسرو است که هنگام عشق، نالههایی از عمق وجود او به گوش میرسد و این نالهها از هر رگ او جاری میشود و حس و حال او را نشان میدهد.