گنجور

شمارهٔ ۱۶۰۷

من خسته را ز آن خود کن، ببین
یک امروز مهمان خود کن، ببین
مخور باده، آیینه در پیش دار
نظر در گلستان خود کن، ببین
ندیدی که مه در گریبان بود
سر اندر گریبان خود کن، ببین
اگر نشکند در ز دندان تو
یکی زیر دندان خود کن، ببین
چه گویی که خسرو از آن من است
من خسته را ز آن خود کن، ببین

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من خسته را ز آن خود کن، ببین
یک امروز مهمان خود کن، ببین
هوش مصنوعی: من خسته را به خود بپذیر و امروز را به من بده، تا ببینم چه می‌شود.
مخور باده، آیینه در پیش دار
نظر در گلستان خود کن، ببین
هوش مصنوعی: نمی‌فهمی که باده بنوشی، اما بهتر است که در آینه نگاهی به خودت بیندازی و در دنیای زیبایی که در اطرافت است، تفکر کنی و ببینی.
ندیدی که مه در گریبان بود
سر اندر گریبان خود کن، ببین
هوش مصنوعی: به تماشای زیبایی‌ها و رازهای درون خود بپرداز؛ همان‌طور که مه در آغوشش پنهان شده، تو نیز می‌توانی به عمق وجودت نگاهی بیندازی و بیابی که چه چیزهایی در درونت نهفته است.
اگر نشکند در ز دندان تو
یکی زیر دندان خود کن، ببین
هوش مصنوعی: اگر در دندان تو یکی نشکند، پس خودت باید زیر دندان خودت را ببینی و درک کنی.
چه گویی که خسرو از آن من است
من خسته را ز آن خود کن، ببین
هوش مصنوعی: چه بگویم که خسرو (پادشاه) از آنِ من است؟ من خسته و دل‌شکسته را از آن خود کن و ببین چگونه حال من تغییر می‌کند.