شمارهٔ ۱۶۰۵
گواه جبین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من
که دیده ست هرگز چنین آفتی؟
کزو می برآید دم سرد من
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادر آورد من
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گواه جبین است بر درد من
سرشک روان بر رخ زرد من
هوش مصنوعی: پیشانیام نشانهای از دردهایم است و اشکهای ریخته شده برصورتم، زردی و رنج مرا نشان میدهد.
ببخشای بر ناله عندلیب
الا، ای گل نازپرورد من
هوش مصنوعی: ای گل نازپرورده من، به ناله و زاری بلبل اعتنا نکن و او را ببخشای!
که گر هم بدین نوع باشد فراق
به کوی تو آرد صبا گرد من
هوش مصنوعی: اگر فراق به این شکل ادامه پیدا کند، باد صبا به کوی تو میرود و من را به گرد خود میآورد.
که دیده ست هرگز چنین آفتی؟
کزو می برآید دم سرد من
هوش مصنوعی: کیست که تا به حال چنین بلای زشت و آزاردهندهای را دیده باشد؟ که از آن، نفس سرد من برمیخیزد.
فغان من از دست جور تو نیست
که از طالع مادر آورد من
هوش مصنوعی: گله و شکایت من از ظلم تو نیست، بلکه مشکل از سرنوشت و تقدیری است که مادر در هنگام تولد من برایم رقم زده است.
من اندر خور بندگی نیستم
وز اندازه بیرون تو در خورد من
هوش مصنوعی: من در بندگی و اطاعت تو نیستم و نمیتوانم از حد و اندازهام فراتر بروم.
تو دردی نداری که دردت مباد
از آن رحمتت نیست بر درد من
هوش مصنوعی: تو خود هیچ دردی نداری، ولی من از درد تو در امان نیستم و رحمت تو نسبت به درد من وجود ندارد.