گنجور

شمارهٔ ۱۶۰۲

روی ترش کرده به یاران مبین
سرکه فروشی مکن، ای انگبین
چاه مزن زیر لب چون سمن
رخنه مکن در شکم یاسمین
روی زمین را تویی آب حیات
تشنه ز تو هر که به روی زمین
زلف که شد طوق گلوی تو، کرد
سلسله در گردن ماء معین
بی گنهی چشم ز ما برمگیر
بی سببی چهره ز ما در مچین
لیک از آن چشم کمین می کنی
دیده بد نیز ببین در کمین
پای برین دیده پر خون منه
بیهده در خون و دلم در مشین
ای که ز روی تو جهان روشن است
آه من سوخته را هم ببین
خسرو آخر چو سگ از خود مران
چند چو رو به کنیم پوستین

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی ترش کرده به یاران مبین
سرکه فروشی مکن، ای انگبین
هوش مصنوعی: به دوستانت چهره‌ی عبوس و ناراحت نشان نده و سعی نکن خودت را به عنوان شخصی که بدخلق است، معرفی کنی.
چاه مزن زیر لب چون سمن
رخنه مکن در شکم یاسمین
هوش مصنوعی: زیر لب فریاد نزن و سر و صدا نکن، و در دل گل یاسمین فساد نکن.
روی زمین را تویی آب حیات
تشنه ز تو هر که به روی زمین
هوش مصنوعی: تو آب حیات را بر زمین جاری کرده‌ای و هر کس که بر روی زمین است، از تو تشنه‌است.
زلف که شد طوق گلوی تو، کرد
سلسله در گردن ماء معین
هوش مصنوعی: موهای سیاه تو مانند طوقی زیبا دور گردنت جا گرفته و همچون رشته‌ای در گردن آب زلال قرار دارد.
بی گنهی چشم ز ما برمگیر
بی سببی چهره ز ما در مچین
هوش مصنوعی: چشم‌پوشی از ما را نکن و بدون دلیل چهره‌ات را در هم مکش.
لیک از آن چشم کمین می کنی
دیده بد نیز ببین در کمین
هوش مصنوعی: اما تو با آن چشم پنهانی که داری، می‌توانی بدی‌ها را هم که در کمین‌اند، مشاهده کنی.
پای برین دیده پر خون منه
بیهده در خون و دلم در مشین
هوش مصنوعی: پاهای خود را در خون نگذار و بیهوده در این درد و رنج نمان، زیرا دل من را نیز درگیر مکن.
ای که ز روی تو جهان روشن است
آه من سوخته را هم ببین
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر زیبایی‌ات، دنیا روشن و نورانی است، حالا نگاهی هم به درد و آه من داشته باش.
خسرو آخر چو سگ از خود مران
چند چو رو به کنیم پوستین
هوش مصنوعی: اگر در پایان کار تو نیز مانند سگی به خودت پشت کنی، چندان حیاتی برایت نخواهد ماند، پس به یاد داشته باش که باید دل‌سوز و مهربان باشی.