گنجور

شمارهٔ ۱۶۰۰

آخر نگاهی بر حال ما کن
درد دلم را روزی دوا کن
از دست هجران من در بلایم
یارب، به فضلت آن را دوا کن
گفتی «به وصلت روزی نوازم »
وقت است، جانا، وعده وفا کن
من در فراقت شوریده حالم
باز آی و رحمی بر حال ما کن
صد ره نویدم دادی به وصلت
امید ما را باری وفا کن
از خوبرویان زشتی نیاید
این زشت رویی آخر رها کن
زین بیش ما را از خود میازار
اندیشه آخر روز جزا کن
در عشق، خسرو، دل را چه قیمت؟
جان و روان را پیشش فنا کن

اطلاعات

وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آخر نگاهی بر حال ما کن
درد دلم را روزی دوا کن
هوش مصنوعی: به ما نگاهی بینداز و احوال ما را ببین. دلم پر از درد است، امیدوارم روزی برای این درد چاره‌ای بیابی.
از دست هجران من در بلایم
یارب، به فضلت آن را دوا کن
هوش مصنوعی: یارب، از شدت دوری و غم ناشی از آن رنج می‌برم، لطف تو را خواستارم که به این درد درمانی ببخشی.
گفتی «به وصلت روزی نوازم »
وقت است، جانا، وعده وفا کن
هوش مصنوعی: تو گفتی که روزی به وصالت می‌رسم، اکنون وقت آن رسیده است، ای محبوب، باید به وعده‌ات وفا کنی.
من در فراقت شوریده حالم
باز آی و رحمی بر حال ما کن
هوش مصنوعی: من به خاطر دوری‌ات دیوانه‌وار شده‌ام، پس برگرد و کمی به حال ما رحم کن.
صد ره نویدم دادی به وصلت
امید ما را باری وفا کن
هوش مصنوعی: شما بارها به من وعده داده‌اید که به آرزوی من در رسیدن به شما پاسخ مثبت دهید، حالا خواهش می‌کنم کمی وفا داشته باشید و به قولتان عمل کنید.
از خوبرویان زشتی نیاید
این زشت رویی آخر رها کن
هوش مصنوعی: از زیبایان، زشتی نمی‌تواند به وجود بیاید. بنابراین، این زشتی را رها کن.
زین بیش ما را از خود میازار
اندیشه آخر روز جزا کن
هوش مصنوعی: دیگر از خودت ما را آزار نده، به فکر روز رستاخیز باش.
در عشق، خسرو، دل را چه قیمت؟
جان و روان را پیشش فنا کن
هوش مصنوعی: در عشق، خسرو، هیچ ارزش و قیمتی برای دل وجود ندارد؛ حتی جان و روح‌تان را هم برایش فدای کنید.

حاشیه ها

1398/09/13 13:12
محسن

"یا رب به فضلت" نه "یا رب به فضیلت"
قطعا مشخص هم از لحاظ معنی هم از لحاظ وزن اشتباه است.
با تشکر