گنجور

شمارهٔ ۱۵۹۸

بیار ساقی و جام شراب در گردان
خراب کرده خود را خراب تر گردان
ز بهر دردکشان آبگینه حاجت نیست
یکی سفال شکسته بیار و در گردان
هنوز عقل ز تو دیر می دهد خبرم
لبالبم دو سه پیش آر و بی خبر گردان
گر آن حریف مرا بینی، ای صبا، جایی
خبر دهیش از این مستمند سرگردان
به ترک صحبت دیرینه، گفتمش، هوس است
به فضل خویش، خدایا، دلش دگر گردان
کسان به یار او مست و بی خبر، یارب
که پیش تیر همه جان من سپر گردان
بماند خسرو لب خشک و ز آه گرم آخر
گهی بپرس و زبانی به لطف در گردان

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیار ساقی و جام شراب در گردان
خراب کرده خود را خراب تر گردان
هوش مصنوعی: بیا ای ساقی و جام شراب را بیاور، تا من که خود را ویران کرده‌ام، باز هم بیشتر به ویرانی برسم.
ز بهر دردکشان آبگینه حاجت نیست
یکی سفال شکسته بیار و در گردان
هوش مصنوعی: برای کسانی که درد و رنج دارند، نیازی به چیزهای گران‌قیمت نیست. فقط یک ظرف سفالی شکسته بیاور و در اطراف آن بچرخان.
هنوز عقل ز تو دیر می دهد خبرم
لبالبم دو سه پیش آر و بی خبر گردان
هوش مصنوعی: عقل من هنوز از دوری تو باخبر نمی‌شود. من پر از احساساتم، اما تو بی‌خبر از حال منی. لطفاً زودتر به سراغم بیا و مرا در جهل و نا آگاهی رها کن.
گر آن حریف مرا بینی، ای صبا، جایی
خبر دهیش از این مستمند سرگردان
هوش مصنوعی: اگر آن دوست را دیدی، ای نسیم، لطفاً جایی به او خبر بده که من این بیچاره سرگردان هستم.
به ترک صحبت دیرینه، گفتمش، هوس است
به فضل خویش، خدایا، دلش دگر گردان
هوش مصنوعی: به او گفتم که ترک صحبت‌های قدیمی کار درستی نیست و این احساس، فقط هوس است. خدایا، تو را به‌خاطر لطف و کرمت، دل او را تغییر بده.
کسان به یار او مست و بی خبر، یارب
که پیش تیر همه جان من سپر گردان
هوش مصنوعی: برخی از مردم به خاطر عشق و شوری که به محبوب دارند، غرق در خوشحالی و بی‌توجهی هستند. ای خدا، مرا در برابر تیرهای ناگواری که بر من فرود می‌آید، محافظت کن.
بماند خسرو لب خشک و ز آه گرم آخر
گهی بپرس و زبانی به لطف در گردان
هوش مصنوعی: خسرو با لب‌های خشک و درد دلش تنها مانده است. اما روزی باید بپرسی و با زبانی نرم و مهربان به او توجه کنی.