شمارهٔ ۱۵۸۸
کم زان که جان به کوی تو دانیم سوختن
گر جمله وام را نتوانیم توختن
گر تو نظاره آیی و یا پرسش کنی
ما را کدام چاره به از جامه دوختن؟
در پرده پوشی ام چه کنی کوشش، ای رقیب
جهل است چاک دامن دیوانه دوختن
جانا، مده اگر دو جهانت دهند، از آنک
یوسف به من یزید نشاید فروختن
شبهای من سیاه تر است، ار چه نیم شب
از آه من چراغ توان برفروختن
دعوی عشق کرده خسرو بیایدت
چون هندوان در آتش غم زنده سوختن
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کم زان که جان به کوی تو دانیم سوختن
گر جمله وام را نتوانیم توختن
هوش مصنوعی: ما میدانیم که در راه تو جان میسوزد، اگرچه نتوانیم از همه وامها رهایی یابیم.
گر تو نظاره آیی و یا پرسش کنی
ما را کدام چاره به از جامه دوختن؟
هوش مصنوعی: اگر تو به ما توجه و نگاه کنی یا از ما سوالی بکنی، چه کاری بهتر از دوختن جامه وجود دارد؟
در پرده پوشی ام چه کنی کوشش، ای رقیب
جهل است چاک دامن دیوانه دوختن
هوش مصنوعی: ای رقیب، تو چقدر میخواهی برای فاش کردن رازهای من تلاش کنی؟ نمیدانی که از جهل و نادانی برای پنهان کردن عیبهایت استفاده کردهام، مانند دیوانهای که دامن خود را دوخته و نمیتواند آن را رها کند.
جانا، مده اگر دو جهانت دهند، از آنک
یوسف به من یزید نشاید فروختن
هوش مصنوعی: ای جانا، اگر دو دنیا را به من بدهند، باز هم نمیتوانم تو را در برابر یوسف (زیبایی یا محبوبم) به کسی دیگر بفروشم.
شبهای من سیاه تر است، ار چه نیم شب
از آه من چراغ توان برفروختن
هوش مصنوعی: شبهای من بسیار تاریکتر است، هرچند که در نیمه شب، آه من میتواند چراغی روشن کند.
دعوی عشق کرده خسرو بیایدت
چون هندوان در آتش غم زنده سوختن
هوش مصنوعی: خسرو عاشقانه به تو دعوت میکند، مثل هندیها که در آتش غم زنده میسوزند.