شمارهٔ ۱۵۸۵
امروز باز شکل دگرگشت یار من
یادی نکرد از من و از روزگار من
صد ره فتاده بر ره خویشم بدید و هیچ
رحمت نکرد بر دل امیدوار من
مردم در آرزوی کناری و بخت بد
ننهاد آرزوی من اندر کنار من
عمرم در انتظار شد و یک دم آن حریف
نآمد که وای بر من و بر انتظار من!
گه آه و گاه گریه و زاری و گه نفیر
یارب، کجا شد آن همه صبر و قرار من؟
گر من به کوی می دوم از بهر یک نظر
تا به که گشت می زند آن شهسوار من
ای مردمان، به زهره و مه بنگرید، لیک
زنهار منگرید به سوی نگار من
ایزد کجات بهر هلاک من آفرید
ای آفت دل من و آشوب کار من
دشمن بدید گریه خسرو، دلش بسوخت
هرگز نگفتیش که بس، ای دوستدار من
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
امروز باز شکل دگرگشت یار من
یادی نکرد از من و از روزگار من
هوش مصنوعی: امروز دوباره محبوبم به شکلی دیگر ظاهر شده و هیچ اشارهای به من و وضعیتم نکرد.
صد ره فتاده بر ره خویشم بدید و هیچ
رحمت نکرد بر دل امیدوار من
هوش مصنوعی: من بارها بر سر راه خود افتادهام، اما هیچکس بر دل امیدوارم رحم نکرده است.
مردم در آرزوی کناری و بخت بد
ننهاد آرزوی من اندر کنار من
هوش مصنوعی: مردم به دنبال خوشبختی و آرامش هستند و در عوض، شانس بدی بر سر راهشان قرار میگیرد. اما آرزوی من این است که آنچه میخواهم و به دنبالش هستم، درست در کنار من قرار داشته باشد.
عمرم در انتظار شد و یک دم آن حریف
نآمد که وای بر من و بر انتظار من!
هوش مصنوعی: عمر من در حال گذر است و هیچوقت آن دوست و همراهی که انتظارش را میکشیدم نیامد. این موضوع هم باعث افسوس من شده و هم بر انتظار طاقتفرسای من میافزاید!
گه آه و گاه گریه و زاری و گه نفیر
یارب، کجا شد آن همه صبر و قرار من؟
هوش مصنوعی: گاهی آه میکشم و گاهی گریه و ناله میکنم، خدایا چه شد آن صبر و آرامشی که داشتم؟
گر من به کوی می دوم از بهر یک نظر
تا به که گشت می زند آن شهسوار من
هوش مصنوعی: اگر من به خیابان میروم فقط برای این است که یک نگاه به او بیندازم، تا ببینم آن سوار کاران مشهور چطور از میخانه میگذرد.
ای مردمان، به زهره و مه بنگرید، لیک
زنهار منگرید به سوی نگار من
هوش مصنوعی: ای مردم، به زیبایی زهره و ماه نگاه کنید، اما مواظب باشید که چشمتان به سمت محبوب من نیفتد.
ایزد کجات بهر هلاک من آفرید
ای آفت دل من و آشوب کار من
هوش مصنوعی: خداوند، تو برای نابودی من چه هدفی داری؟ تو باعث درد و رنج من و بینظمی در کارهایم هستی.
دشمن بدید گریه خسرو، دلش بسوخت
هرگز نگفتیش که بس، ای دوستدار من
هوش مصنوعی: دشمن وقتی که گریه خسرو را دید، دلش برای او سوخت و هرگز به او نگفت که بس است، ای دوستدار من.