گنجور

شمارهٔ ۱۵۷۰

ای دل به چشم عبرت نظارهٔ جهان کن
ظاهر نهان چه بینی‌؟ نظارهٔ نهان کن
پرواز کن به همّت، بر‌پر به اوج عزّت
جبریل اوج‌ِ خود شو، بر سدره آشیان کن
چشمت چو تندگیری چون پرده‌های دیده
بگشای پردهٔ دل، سرپوش از آن روان کن
زان زر که کم خوری گر دامن گرانت ماند
بر دار خاک و خارا دامان خود گران کن
عمر رونده خواهی پاینده تا قیامت
زنهار نام نیکو با عمر هم‌عنان کن
گر تخت عاج خواهی، خود را بلند منگر
در خاک تست بادی، زان مشت استخوان کن
بر خوی‌های ناخوش نه باد برد، باری
داری رمی ز گرگان زر ابروی شبان کن
ور در صدف چنانی کآرند روی در تو
آیینه‌های خود را آیینه جهان کن
رخ سوی شاه دل نه، کش در غزا خرد را
پس اسپ عشق در ران، فرزینش رایگان کن
بین شمع کش ز سوزش کشته‌ست جان روشن
گر روشنیت باید، تن را بسوز جان کن
خسرو به ملک شهرت‌، چندت زبان هرزه‌؟
عالم همه گرفتی، شمشیر در میان کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل به چشم عبرت نظارهٔ جهان کن
ظاهر نهان چه بینی‌؟ نظارهٔ نهان کن
هوش مصنوعی: ای دل، با دقت به دنیای اطرافت نگاه کن. آنچه که به وضوح مشاهده می‌کنی، چه چیزهایی را نشان می‌دهد؟ بهتر است به جزئیات پنهان توجه کنی.
پرواز کن به همّت، بر‌پر به اوج عزّت
جبریل اوج‌ِ خود شو، بر سدره آشیان کن
هوش مصنوعی: با کوشش و اراده تلاش کن تا به بالاترین مقام و افتخار دست پیدا کنی. مانند جبریل که به اوج می‌رسد، تو نیز می‌توانی به اوج خود برسیده و در بالاترین جایگاه قرار بگیری.
چشمت چو تندگیری چون پرده‌های دیده
بگشای پردهٔ دل، سرپوش از آن روان کن
هوش مصنوعی: وقتی چشمانت مانند تندبادی می‌درخشد، چون پرده‌های جلوی چشم را کنار می‌زنی، پرده‌های دل را هم برچین و مانع را از برابر آن کنار بزن.
زان زر که کم خوری گر دامن گرانت ماند
بر دار خاک و خارا دامان خود گران کن
هوش مصنوعی: اگر به خاطر اندکی طلا آن را نادیده بگیری و دامن خود را آلوده کنی، در آینده ممکن است دامن تو بر خاک و سنگ سنگین شود. پس بهتر است ارزش خود را بشناسی و در برابر مشکلات مقاومت کنی.
عمر رونده خواهی پاینده تا قیامت
زنهار نام نیکو با عمر هم‌عنان کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی زندگی‌ات پایدار و ماندگار باشد تا روز قیامت، باید تلاش کنی تا نام نیکو و خوشی را در کنار زندگی‌ات داشته باشی.
گر تخت عاج خواهی، خود را بلند منگر
در خاک تست بادی، زان مشت استخوان کن
هوش مصنوعی: اگر خواهان مقام و اعتبار هستی، به جای چشم دوختن به زمین و خاک، باید بر خودت بیفزایی و از قدرت و توانایی‌های خود استفاده کنی. در غیر این صورت، به سرنوشت دردناک و ناپایداری دچار خواهی شد.
بر خوی‌های ناخوش نه باد برد، باری
داری رمی ز گرگان زر ابروی شبان کن
هوش مصنوعی: به مشکلات و خصوصیات منفی خودت توجه نکن، زیرا تو از جهتی قدرت و ارزش‌های خوبی داری که می‌توانی بر آن‌ها تکیه کنی. فقط لازم است که به توانایی‌هایت اطمینان داشته باشی و از آن‌ها بهره‌برداری کنی.
ور در صدف چنانی کآرند روی در تو
آیینه‌های خود را آیینه جهان کن
هوش مصنوعی: اگر در صدفی به زیبایی تو قرار گیرد، می‌تواند آینه‌های خود را به آینه‌ای از تمام جهان تبدیل کند.
رخ سوی شاه دل نه، کش در غزا خرد را
پس اسپ عشق در ران، فرزینش رایگان کن
هوش مصنوعی: به چهرهٔ زیبا و دلنشین شاه نگاه کن و زمان جنگ، خرد و اندیشه را کنار بگذار. عشق را به مانند اسبی زیر ران خود بیاور و او را به طور رایگان آزاد کن.
بین شمع کش ز سوزش کشته‌ست جان روشن
گر روشنیت باید، تن را بسوز جان کن
هوش مصنوعی: شمعی که به خاطر سوزش خودش جانش را از دست داده است، باید روشنایی‌اش را فدای روشنایی دیگران کند. اگر می‌خواهی روشنایی را حفظ کنی، باید جان خود را فدای این روشنایی کنی.
خسرو به ملک شهرت‌، چندت زبان هرزه‌؟
عالم همه گرفتی، شمشیر در میان کن
هوش مصنوعی: خسرو به مقام و جایگاه خود می‌بالد و ازشکوه و عظمت خود سخن می‌گوید. در این میان، به زبان‌های بی‌ارزش و بیهوده توجهی ندارد. او می‌داند که همه چیز در دستانش هست؛ بنابراین به جای حرف‌های بی‌فایده، باید اقدام کند و حقیقت را با عمل نشان دهد.