شمارهٔ ۱۵۶۴
بی وفا یارا، چنین هم بی وفاداری مکن
گر وفایی نیستت، باری جفاکاری مکن
چند گویی کز جفا کردن دلت را خون کنم
هر چه خواهی کن، همین از بنده بیزاری مکن
بر نیفتاد آخر از عالم نشان مردمی
شرم دار از مردمان و مردم آزاری مکن
چشم را دل می دهی در کشتن ما بی گنه
کافران را در قصاص مؤمنان یاری مکن
آیت حسنی و رویت هدیه دلها بس است
بر لب شنگرف فام این رنگ زنگاری مکن
در خیالش بیهشم، چه جای پند است، ای حکیم
خواب دیوانه ست، تعبیری به هشیاری مکن
خسروا، با او به عزت جان برابر می نهی
هم بدان عزت که باد او را بدین خواری مکن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی وفا یارا، چنین هم بی وفاداری مکن
گر وفایی نیستت، باری جفاکاری مکن
هوش مصنوعی: ای دوست بی وفا، اگر وفایی در دل نداری، دست کم بیشتر از این بی وفایی نکن و به من ظلم نکن.
چند گویی کز جفا کردن دلت را خون کنم
هر چه خواهی کن، همین از بنده بیزاری مکن
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویم که اگر بخواهی به من آسیب بزنی و دلم را بشکنی، میپذیرم، اما لطفاً از نفرت و بیزاری نسبت به من دست بردار.
بر نیفتاد آخر از عالم نشان مردمی
شرم دار از مردمان و مردم آزاری مکن
هوش مصنوعی: نشان نیکی و رفتار خوب انسانها از بین نرفته، پس با دیگران با احترام و محبت رفتار کن و موجب آزار آنها نشو.
چشم را دل می دهی در کشتن ما بی گنه
کافران را در قصاص مؤمنان یاری مکن
هوش مصنوعی: به خاطر داشته باش که با نگاه خود، دل را میفریبی و باعث میشوی که بیگناهان به ناحق کشته شوند. در این مورد، از یاری کردن به کسانی که در انتقام از مؤمنان به بیگناهان آسیب میزنند، خودداری کن.
آیت حسنی و رویت هدیه دلها بس است
بر لب شنگرف فام این رنگ زنگاری مکن
هوش مصنوعی: زیبایی چهره تو و حضور دلنشینت برای دلها کافی است. لطفاً در رنگ قرمز لبهایت، هیچگونه کدری و کدرشدنی را نپذیر.
در خیالش بیهشم، چه جای پند است، ای حکیم
خواب دیوانه ست، تعبیری به هشیاری مکن
هوش مصنوعی: در خیال او به شدت سرمستم و به همین خاطر نیازی به نصیحت نیست. ای حکیم، خواب دیوانهوار است و نباید به آن تأویلی که نشاندهنده هشیاری باشد، بدهی.
خسروا، با او به عزت جان برابر می نهی
هم بدان عزت که باد او را بدین خواری مکن
هوش مصنوعی: ای خسرو، تو با او به شدت و عزت زندگی میکنی، همان گونه که او به خاطر این عزت، به تو خوار نمیشود.

امیرخسرو دهلوی