شمارهٔ ۱۵۵۸
آن که فصل گل همی گویند، اینک آمد آن
گل گریبان می درد از خجلت نسرین خزان
شکرستانی ست گویی باغ از شکرلبان
نیشکر زاری ست گوی گلشن، از عرعر مدان
این زمان آغاز سبزه ست و لب جو می رویم
کم ز جنت نیست گلشن، غیرت حورا مردان
طاعت ما شاهد و باده ست کز وی زنده ایم
محتسب بگذار تا میرد میان مرتدان
ما کیای زهد اهل فسق را خاک رهیم
چون مغان معتقد در زیر پای موبدان
بستر خاشاک کآسودیم و برخفتیم مست
بهتر از دیبای پر تشویش زرین مرقدان
ما به می خوردن ز بهر گور نگذاریم خشت
چون ز زر دیدیم سنگی قسم عالی گنبدان
هست فرق اندر میان دون و عالی همتی
خانه ای از عود و صندل ساخت این، اودر روان
چون جدایی خواست بود، ای دوست، دامن بر مچین
قدر صحبتها بدان و قدر گیر از بخردان
گر چه جوزاییم یا چون فرقدان هم محرم است
زان که هم جوزا جدا خواهد شدن هم فرقدان
خسروا، چون هیچ عاقل را ندیدی خوش دلی
خوش دل دیوانگان و عاشقان هجر دان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن که فصل گل همی گویند، اینک آمد آن
گل گریبان می درد از خجلت نسرین خزان
هوش مصنوعی: گلهایی که در فصل خوشبو و زیبا معروف هستند، اکنون بهشدت در خجالت به سر میبرند. این گلها در برابر گل نسرین و زردیهای فصل خزانی که در حال حاضر فراگیر شدهاند، خود را راز و نیاز میکنند و به نوعی در خود غرق شدهاند.
شکرستانی ست گویی باغ از شکرلبان
نیشکر زاری ست گوی گلشن، از عرعر مدان
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که اینجا دنیایی از شیرینی و زیبایی ایجاد شده است، به طوری که باغ به خاطر لبهای شیرین و شکرین ساکنانش، به باغی شیرینی تبدیل شده است. همچنین، اینجا به گونهای است که اگر به شنیدن صدای نیشکر بیفتی، گویی در گلشن نشستهای. در کل، فضایی بسیار خوشایند و دلپذیر به تصویر کشیده شده است.
این زمان آغاز سبزه ست و لب جو می رویم
کم ز جنت نیست گلشن، غیرت حورا مردان
هوش مصنوعی: در این زمان بهار آغاز شده و ما به سمت لب جوی میرویم. جنت نیست، ولی گلشن ما را از مردان غیرتمند و شجاع پر کرده است.
طاعت ما شاهد و باده ست کز وی زنده ایم
محتسب بگذار تا میرد میان مرتدان
هوش مصنوعی: ما پیرو راهی هستیم که مستی و آگاهی را با هم دارد؛ از این رو زندهایم. پس به ریشخند نگیریم و بگذاریم که در میان کسانی که به دینشان پشت کردهاند، لذت را تجربه کنیم.
ما کیای زهد اهل فسق را خاک رهیم
چون مغان معتقد در زیر پای موبدان
هوش مصنوعی: ما از زاهدانی هستیم که به نیکیهای اهل فسق و گناه اهمیت میدهیم و در واقع به مانند مغان، به قدمهای موبدان احترام میگذاریم. ما خود را در کرانه این مسیر قرار دادهایم و نسبت به آنها تواضع داریم.
بستر خاشاک کآسودیم و برخفتیم مست
بهتر از دیبای پر تشویش زرین مرقدان
هوش مصنوعی: ما در بستر بیارزش و ناچیز خوابیدهایم و از خواب برخاستهایم. این حالت برای ما بهتر از آرامش در رختخوابهای زیبا و پر زرق و برق است.
ما به می خوردن ز بهر گور نگذاریم خشت
چون ز زر دیدیم سنگی قسم عالی گنبدان
هوش مصنوعی: ما برای گور از نوشیدن می صرفنظر نمیکنیم، زیرا وقتی که سنگی را به جای طلا دیدیم، نمیتوانیم از ساختن ویرانهها دست بکشیم.
هست فرق اندر میان دون و عالی همتی
خانه ای از عود و صندل ساخت این، اودر روان
هوش مصنوعی: بین افرادی که دارای روحیههای پایین و بلند هستند، تفاوت وجود دارد. کسی که همت والایی دارد، خانهای از عود و صندل بنا کرده است و او در حال زندگی و سوی روان است.
چون جدایی خواست بود، ای دوست، دامن بر مچین
قدر صحبتها بدان و قدر گیر از بخردان
هوش مصنوعی: وقتی جدایی به سراغمان میآید، ای دوست، گفتگوها را فراموش نکن و قدر صحبتهای عاقلانه را بدان و از آنها بهرهبرداری کن.
گر چه جوزاییم یا چون فرقدان هم محرم است
زان که هم جوزا جدا خواهد شدن هم فرقدان
هوش مصنوعی: اگرچه ما شبیه به هم هستیم یا مانند دو ستاره در کنار هم قرار داریم، اما در نهایت هم جوزا و هم فرقدان هر کدام به تنهایی از هم جدا خواهند شد.
خسروا، چون هیچ عاقل را ندیدی خوش دلی
خوش دل دیوانگان و عاشقان هجر دان
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هیچ آدم عاقلی را ندیدی که مثل دیوانگان و عاشقان از فراق و جدایی شاد باشد.

امیرخسرو دهلوی