شمارهٔ ۱۵۵۳
ای به کویت هر سحرگه جای تنها ماندگان
رحمتی بر چشم خون پالای تنها ماندگان
چون به کویت دوست تنها پای را خاکی کند
کس به جز گریه نشوید پای تنها ماندگان
درد تن باشد، ولیکن نی بسان درد دل
گر مثل گردون رود بالای تنها ماندگان
با چنین شبها که من دارم، چه باشد، وه که گر
یادت آید روزی از شبهای تنها ماندگان
نی منت گویم ز تو«حالم توانی گوش کرد؟»
کانده سخت است در سودای تنها ماندگان
کشتی از تنهائیم، آخر نیامد وقت آن
کت گذر باشد به محنت جای تنها ماندگان
ماند اینم آفتاب و مه که در شبهای غم
سایه باشد مونس شبهای تنها ماندگان
آفتاب چرخ تنها سوزد و گوید «مسوز»
وای تنها ماندگان، ای وای تنها ماندگان!
تو غم خسرو کجا دانی که نشنیدی گهی
ناله و فریاد درد افزای تنها ماندگان
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به کویت هر سحرگه جای تنها ماندگان
رحمتی بر چشم خون پالای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: ای محبوب من، هر صبحگاه که به کوی تو میروم، ترحم و رحمت تو بر چشمهای گریان و پاک دلان تنها نهادگان نازل میشود.
چون به کویت دوست تنها پای را خاکی کند
کس به جز گریه نشوید پای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: زمانی که دوست به کوی تو قدم میگذارد، تنها خاک پای او را لمس میکند و هیچکس جز اشک، پای آنهایی که تنها ماندهاند را شستشو نمیدهد.
درد تن باشد، ولیکن نی بسان درد دل
گر مثل گردون رود بالای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: درد جسمی ممکن است وجود داشته باشد، اما این نوع درد با درد دل تفاوت دارد. اگرچه همانند چرخش روزگار، افرادی که تنها ماندهاند، در بالای این وضعیت قرار میگیرند.
با چنین شبها که من دارم، چه باشد، وه که گر
یادت آید روزی از شبهای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: با این شبها که من تجربه میکنم، چه باید کرد! ای کاش روزی یادت بیفتد که من در این شبهای تنهایی چه حال و روزی داشتم.
نی منت گویم ز تو«حالم توانی گوش کرد؟»
کانده سخت است در سودای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: من از تو شکایت ندارم، آیا میتوانی به حال من گوش بسابی؟ زیرا در دل تنهایی، این بار سنگین را تحمل کردن بسیار دشوار است.
کشتی از تنهائیم، آخر نیامد وقت آن
کت گذر باشد به محنت جای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: زندگیام شبیه به یک کشتی است که در تنهایی به سر میبرد. به نظر میرسد که زمان درخواست کمک و گذر از این سختیها فرا نرسیده است و فقط کسانی که در تنهایی ماندهاند، بار مشکلات را به دوش میکشند.
ماند اینم آفتاب و مه که در شبهای غم
سایه باشد مونس شبهای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: این روزها، خورشید و ماه همچنان وجود دارند و در شبهای غم، برای افرادی که تنها ماندهاند، مونس و همراهی به حساب میآیند.
آفتاب چرخ تنها سوزد و گوید «مسوز»
وای تنها ماندگان، ای وای تنها ماندگان!
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان میتابد و به ما میگوید که دلتنگی نکنید. ای وای بر کسانی که تنها و بیکس ماندهاند!
تو غم خسرو کجا دانی که نشنیدی گهی
ناله و فریاد درد افزای تنها ماندگان
هوش مصنوعی: تو چه می دانی که غم خسرو چیست، وقتی که ناله و فریاد درد و اندوه کسانی که تنها ماندهاند را نشنیدهای؟

امیرخسرو دهلوی