گنجور

شمارهٔ ۱۵۴۸

تنگ نبات چون بود، لب بگشا که هم چنین
آب حیات چون رود، خیز و بیا که همچنین
هر که بگویدت که تو دل به چه شکل می بری؟
از سر کوی ناگهان مست بر آکه همچنین
هر که بگویدت که جان چون بود اندرون تن؟
یک نفسی بیا نشین در بر ما که همچنین
هر که بگویدت که گل خنده چگونه می زند
غنچه شکرین خود بازگشا که همچنین
ور به تو گویم، ای پسر، کت به کنار چون کشم
تنگ ببند بر میان بند قبا که همچنین
هر که پری طلب کند، چهره خود بدو نمای
هر که ز زلف دم زند، زلف گشا که همچنین
لاف وفا زنی، ولی نیست برای نام را
در تو نشانی از وفا، هم به وفا که همچنین
هر که نخواند هیچ گه نامه عشق چون بود
قصه حال خسروش باز نما که همچنین

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تنگ نبات چون بود، لب بگشا که هم چنین
آب حیات چون رود، خیز و بیا که همچنین
هوش مصنوعی: وقتی تنگ حاوی شیرینی کم است، زبان را باز کن تا بگویی. مثل این که آب حیات مانند جریانی از زندگی است، برخیز و به من ملحق شو.
هر که بگویدت که تو دل به چه شکل می بری؟
از سر کوی ناگهان مست بر آکه همچنین
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو بپرسد چگونه دل را می‌ربایی، ناگهان از سر کوی تو مست و بی‌خود می‌شود.
هر که بگویدت که جان چون بود اندرون تن؟
یک نفسی بیا نشین در بر ما که همچنین
هوش مصنوعی: هر که از تو بپرسد که روح چگونه درون بدن است، یک لحظه بیفکن و در کنار ما بنشین تا به همین خاطر پاسخ دهیم.
هر که بگویدت که گل خنده چگونه می زند
غنچه شکرین خود بازگشا که همچنین
هوش مصنوعی: هر کس از تو بپرسد که گل چگونه می‌خندد، به او بگو که غنچه شیرین خود را باز کن تا زیبایی‌اش را نشان دهد.
ور به تو گویم، ای پسر، کت به کنار چون کشم
تنگ ببند بر میان بند قبا که همچنین
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به تو بگویم، پسرم، دستی را کنار بگذار و وقتی که خود را خیلی محکم می‌فشاری، بند قبا را به شکلی ببند که اینگونه باشد.
هر که پری طلب کند، چهره خود بدو نمای
هر که ز زلف دم زند، زلف گشا که همچنین
هوش مصنوعی: هر کسی که در جستجوی زیبایی و عشق است، باید خود را به آن نشان دهد و در واقع، باید همسویی با آنچه می‌خواهد داشته باشد. اگر کسی به وصف مو و زیبایی بپردازد، باید خود را در آن جلوه‌گر کند، زیرا این یک هماهنگی و پیوند طبیعی است.
لاف وفا زنی، ولی نیست برای نام را
در تو نشانی از وفا، هم به وفا که همچنین
هوش مصنوعی: تو درباره وفا صحبت می‌کنی، اما در وجودت نشانی از وفا نیست. حتی خود وفا هم به اندازه‌ای در تو وجود ندارد که بتوانی به آن استناد کنی.
هر که نخواند هیچ گه نامه عشق چون بود
قصه حال خسروش باز نما که همچنین
هوش مصنوعی: هر کسی که نامه عشق را نخواند، نمی‌داند حال و روز خسرو چگونه بوده است. داستان او را به تصویر بکشید که او هم مانند دیگران است.

حاشیه ها

1399/12/02 02:03
بهرام اشتری

به نظر می رسد که در مصرع چهارم حرف"به" زاید باشد یعنی مصرع به صورت زیر باشد:
از سر کوی ناگها مست سرا که همچنین

1399/12/02 02:03
nabavar

بیت دوم چنین است
هر که بگویدت که تو دل به چه شکل می‌بری ؟
از سر کوی ناگهان مست برآ که همچنین