گنجور

شمارهٔ ۱۵۳۲

تا از بر تو جدا شدم من
یارب که غمت چه کرد با من
از دیدن تو ز دست رفتم
ای کاش ندیدمی ترا من
سیماب شدی و از خیالت
در خویش گمم چو کیمیا من
رفت آن که به یکدیگر رسیدیم
من بعد کجا تو و کجا من
گیرم به غمم رها کنی تو
هرگز غم تو رها کنم من!
گر زنده بمانم اندر این غم
جز مرگ نخواهم از خدا من
کس نیست بدین ستم گرفتار
با خسرو دل شکسته یا من

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا از بر تو جدا شدم من
یارب که غمت چه کرد با من
هوش مصنوعی: وقتی از تو دور شدم، ای خدا، دیگر غم تو چه بر سر من آورد.
از دیدن تو ز دست رفتم
ای کاش ندیدمی ترا من
هوش مصنوعی: از دیدن تو به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم و ای کاش هرگز تو را نمی‌دیدم.
سیماب شدی و از خیالت
در خویش گمم چو کیمیا من
هوش مصنوعی: تو مانند نقره در آمده‌ای و به خاطر خیالت، خود را گم کرده‌ام؛ شبیه به طلا.
رفت آن که به یکدیگر رسیدیم
من بعد کجا تو و کجا من
هوش مصنوعی: رفت آن که به یکدیگر رسیدیم، حالا نمی‌دانم کجا تو هستی و کجا من.
گیرم به غمم رها کنی تو
هرگز غم تو رها کنم من!
هوش مصنوعی: اگر تو غمم را فراموش کنی، هرگز نمی‌توانم غمت را فراموش کنم.
گر زنده بمانم اندر این غم
جز مرگ نخواهم از خدا من
هوش مصنوعی: اگر در این غم و اندوه زنده بمانم، هیچ چیزی جز مرگ از خدا نمی‌خواهم.
کس نیست بدین ستم گرفتار
با خسرو دل شکسته یا من
هوش مصنوعی: هیچ‌کس را نمی‌بینم که به این شدت در زنجیر ستم باشد، مثل من یا کسی که دلش به خاطر خسرو شکسته است.