گنجور

شمارهٔ ۱۵۲۴

بر آن رویی که نتوان می گرفتن
ترش بر روی ما تا کی گرفتن
حلالش باد خونم آن چنان، کوست
جفایت چون توان بر وی گرفتن
صبا بستان کباب نیم سوزم
به دستش ده به جای می گرفتن
کجا افتاده ای، زاهد، ز ما دور؟
نشاید مفلسان را پی گرفتن
چنین کز غمزه شوخت امان یافت
بخواهد فتنه روم و ری گرفتن
ترا هم هست شوقی، لیک فرق است
بتا از سوختن تا خوی گرفتن
ز تو در خان و مان سوزی اشارت
ز خسرو آتش اندر نی گرفتن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر آن رویی که نتوان می گرفتن
ترش بر روی ما تا کی گرفتن
هوش مصنوعی: مدت زیادی نمی‌توانیم با چهره‌ی ترش و عبوس دیگران کنار بیاییم و همه چیز را تحمل کنیم.
حلالش باد خونم آن چنان، کوست
جفایت چون توان بر وی گرفتن
هوش مصنوعی: خونم حلال باد، آن کس که جفای تو را می‌بیند و اگر توان داشته باشد، می‌تواند از او انتقام بگیرد.
صبا بستان کباب نیم سوزم
به دستش ده به جای می گرفتن
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، کباب نیم‌سوزم را به دستش بده تا به جای جرعه‌ای نوشیدن، از آن لذت ببرم.
کجا افتاده ای، زاهد، ز ما دور؟
نشاید مفلسان را پی گرفتن
هوش مصنوعی: کجا هستی، عابدی که از ما فاصله گرفته‌ای؟ نادرست است که تهیدستان را در پی خود بکشانی.
چنین کز غمزه شوخت امان یافت
بخواهد فتنه روم و ری گرفتن
هوش مصنوعی: چنین که با ناز و اشاره‌ای دلربا از غم و اندوه رهایی یافتم، در پی‌اش می‌خواهم که فتنه‌ای از روم و ری به پا کنم.
ترا هم هست شوقی، لیک فرق است
بتا از سوختن تا خوی گرفتن
هوش مصنوعی: تو هم شوق و اشتیاقی داری، اما فرق بزرگی هست بین سوختن از عشق و ملایم شدن در رفتار و خوی.
ز تو در خان و مان سوزی اشارت
ز خسرو آتش اندر نی گرفتن
هوش مصنوعی: از تو در خانه و کاشانه‌ام نشانه‌ای از سوز و آتش وجود دارد که حکایت از محبت و عشق دارد.