گنجور

شمارهٔ ۱۵۲۳

خوش آمد با توام دیدار کردن
نظر در روی چون گلنار کردن
کشیدن باده بر روی تو، وانگاه
تماشای گل و گلزار کردن
چه خوش باشد ترا از خواب مستی،
به زخم بوسه ها بیدار کردن
ز من در پیش تو کاری نیابد
به جز نظاره دیدار کردن
نیارم از لبت دل را جدا کرد
که نتوان خون ز خون بیزار کردن
به جرم عشق اگر خونم بریزند
نخواهم هرگز استغفار کردن
به شمشیری نگردم منکر از عشق
ز تو کشتن، ز من اقرار کردن
مگو خسرو که اینها گفتنی نیست
نمی شاید سخن بسیار کردن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آمد با توام دیدار کردن
نظر در روی چون گلنار کردن
هوش مصنوعی: من از دیدن تو خوشحالم و دوست دارم به چهره‌ات نگاه کنم، مانند گلی که درخشان و زیباست.
کشیدن باده بر روی تو، وانگاه
تماشای گل و گلزار کردن
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب در کنار تو و سپس لذت بردن از زیبایی گل‌ها و باغ.
چه خوش باشد ترا از خواب مستی،
به زخم بوسه ها بیدار کردن
هوش مصنوعی: چه زیباست که به جای بیدار کردن از خواب، با بوسه‌های عاشقانه مجذوبت کنم.
ز من در پیش تو کاری نیابد
به جز نظاره دیدار کردن
هوش مصنوعی: من در حضور تو هیچ کاری جز تماشا و دیدن تو نمی‌توانم انجام دهم.
نیارم از لبت دل را جدا کرد
که نتوان خون ز خون بیزار کردن
هوش مصنوعی: نمی‌توانم دل را از دهان تو جدا کنم، زیرا نمی‌توان خون را از خون دور کرد.
به جرم عشق اگر خونم بریزند
نخواهم هرگز استغفار کردن
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق من را بکشند، هرگز از آنچه انجام داده‌ام پشیمان نخواهم شد و عذرخواهی نخواهم کرد.
به شمشیری نگردم منکر از عشق
ز تو کشتن، ز من اقرار کردن
هوش مصنوعی: من به هیچ چیزی که از عشق تو نشانه‌ای به شمار رود، بی‌اعتنا نمی‌شوم، حتی اگر این عشق به قیمت جان من تمام شود. در عوض، آماده‌ام تا به عشق تو اعتراف کنم.
مگو خسرو که اینها گفتنی نیست
نمی شاید سخن بسیار کردن
هوش مصنوعی: نمی‌توان گفت که خسرو چه مسائلی در مورد این موضوع وجود دارد، زیرا گفت‌وگو در این زمینه محدود است و نمی‌توان در مورد آن زیاد صحبت کرد.

حاشیه ها

1396/04/25 02:06
آرما

سلام.
بیت پنجم:
پا سخ -> پاسخ