گنجور

شمارهٔ ۱۵۱۶

با چون تو مهی یک شب گر خواب توان کردن
بهر خوشی عمری اسباب توان کردن
گر پای ترا وقتی از گریه توان شستن
از بهر چنین کاری خوناب توان کردن
آن طره به یک سو نه از گوشه، مه تابان!
شبهای سیاهم را مهتاب توان کردن
گر غمزه تو جوید شاگرد به خونریزی
صد خضر و مسیحا را قصاب توان کردن
بیداری من بوده ست از رنج فراق امشب
چندان که به آسایش ده خواب توان کردن
زاهد که ترا بیند، گر قبله به دل خواهد
از طاق دو ابرویت محراب توان کردن
آن خوی که ز روی تو گه گاه چکد بر لب
کام دل خسرو را جلاب توان کردن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با چون تو مهی یک شب گر خواب توان کردن
بهر خوشی عمری اسباب توان کردن
هوش مصنوعی: اگر در کنار تو، که چون ماهی زیبا هستی، یک شب بخوابم، می‌توانم برای خوشی خودم در طول عمرم، مال و منالی بیافرینم.
گر پای ترا وقتی از گریه توان شستن
از بهر چنین کاری خوناب توان کردن
هوش مصنوعی: اگر بتوانی پاهای خود را پس از گریه شستن، برای چنین کاری می‌توانی زخم‌ها را نیز تحمل کنی.
آن طره به یک سو نه از گوشه، مه تابان!
شبهای سیاهم را مهتاب توان کردن
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت موی بلند و تابدار فردی با تشبیه به ماه است. شاعر از تاریکی شب‌های خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که نور مهتاب، با زیبایی و درخشش خود، می‌تواند شب‌های تاریکش را روشن کند و بر آن‌ها تاثیر مثبت بگذارد. در اینجا، موی فرد به عنوان نمادی از زیبایی و روشنی مطرح شده که می‌تواند به پیدا کردن امید و روشنی در زندگی کمک کند.
گر غمزه تو جوید شاگرد به خونریزی
صد خضر و مسیحا را قصاب توان کردن
هوش مصنوعی: اگر چشمان enchanting تو، دانش‌آموزی را در جستجوی خود دچار درد و رنج کند، به راستی می‌توان صدها بزرگمرد و پیامبر را به کار قصابی مشغول کرد.
بیداری من بوده ست از رنج فراق امشب
چندان که به آسایش ده خواب توان کردن
هوش مصنوعی: امشب به دلیل رنجی که از دوری کشیده‌ام، بیدار مانده‌ام به قدری که حتی نمی‌توانم به راحتی بخوابم.
زاهد که ترا بیند، گر قبله به دل خواهد
از طاق دو ابرویت محراب توان کردن
هوش مصنوعی: اگر زاهد تو را ببیند، چنانچه بخواهد قبله را در دل پیدا کند، می‌تواند با قوس دو ابروی تو، محرابی بسازد.
آن خوی که ز روی تو گه گاه چکد بر لب
کام دل خسرو را جلاب توان کردن
هوش مصنوعی: هر از گاهی که لب‌های تو به خنده می‌آید، شادی و لذت را بر کام خسرو نازل می‌کند و او را مسرور می‌سازد.