گنجور

شمارهٔ ۱۵۱۷

گیسوی ترا نسبت با شب نتوان کردن
وز ماه جمالت را غبغب نتوان کردن
جان عزم سفر دارد، بردار ز رخ پرده
منزلگه مه عمدا عقرب نتوان کردن
تو ظلم کنی بر من، من بنده دعا گویم
یارب، چه کنم کاینجا، یارب نتوان کردن
گیرم که تو پیکان را بیکار نمی خواهی
خون ریختن خلقی مذهب نتوان کردن
کودک شدی و جانم بازیچه خود کردی
ور خود ز تن من شد، مرکب نتوان کردن
شربت ز لبت خواهم، وین بیهده گویی را
بهر دل گرم خود در تب نتوان کردن
حلوای لب خود نه اندر دهنم تا خود
از غایت شیرینی در لب نتوان کردن
خسرو به جهان اندر از بهر تو می باشد
ورنه به چنین جایی یک شب نتوان کردن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گیسوی ترا نسبت با شب نتوان کردن
وز ماه جمالت را غبغب نتوان کردن
هوش مصنوعی: هیچکس نمی‌تواند زیبایی موهای تو را با شب مقایسه کند و به چهره‌ی زیبایت همانند ماه توصیف کند.
جان عزم سفر دارد، بردار ز رخ پرده
منزلگه مه عمدا عقرب نتوان کردن
هوش مصنوعی: جان برای سفر آماده است، پس پرده را از روی چهره منزلگاه برطرف کن، زیرا که نمی‌توان با کینه و حسادت بر ما چیره شد.
تو ظلم کنی بر من، من بنده دعا گویم
یارب، چه کنم کاینجا، یارب نتوان کردن
هوش مصنوعی: اگر تو بر من ظلم کنی، من همچنان برایت دعا می‌کنم، ای پروردگار، چه کنم که در اینجا نمی‌توانم کاری انجام دهم.
گیرم که تو پیکان را بیکار نمی خواهی
خون ریختن خلقی مذهب نتوان کردن
هوش مصنوعی: اگر تو نمی‌خواهی که کار پیکان بی‌ثمر باشد، خونریزی و آسیب به مردم با هر دینی همواره نادرست است.
کودک شدی و جانم بازیچه خود کردی
ور خود ز تن من شد، مرکب نتوان کردن
هوش مصنوعی: تو مثل یک کودک شده‌ای و جان من را به بازی گرفته‌ای، اما نمی‌توانی از وجودم جدا شوی.
شربت ز لبت خواهم، وین بیهده گویی را
بهر دل گرم خود در تب نتوان کردن
هوش مصنوعی: می‌خواهم از لبانت نوشیدنی‌ای داشته باشم و نمی‌توانم با این حرف‌های بیهوده، دل خود را گرم کنم در حالی که در دلم آشفتگی و حرارت است.
حلوای لب خود نه اندر دهنم تا خود
از غایت شیرینی در لب نتوان کردن
هوش مصنوعی: حلاوت و شیرینی لبانت آن‌قدر زیاد است که حتی نمی‌توانم آن را در دهانم قرار دهم؛ زیرا به قدری خوشمزه است که نمی‌توانم آن را تحمل کنم.
خسرو به جهان اندر از بهر تو می باشد
ورنه به چنین جایی یک شب نتوان کردن
هوش مصنوعی: خسرو برای تو در این دنیا حضور دارد، وگرنه کسی در چنین جایی حتی یک شب هم نمی‌تواند بماند.