شمارهٔ ۱۵۱۱
مرا قامت چو چوگان است و سر چون گوی سرگردان
بیا، ای ترک و چوگانی بدین سرگشته در گردان
همه شب جان من گردانست گرداگرد رخسارت
بدانگونه که باشد گرد گل باد سحر گردان
سرت گردم، زمانی گوش کن بر ناله های من
گرت درد سری باشد مرا بر گرد سرگردان
در ایام چو تو شکر لبی تا کی کشم تلخی؟
بزن یک خنده و دامان عیشم پر شکر گردان
ز غم شب تا سحر جان می کنم، بردار زلف از رخ
اگر مردن نباشد زود، باری بیخبر گردان
چه منعم می کنی، زاهد، از این روی و بدین دیدن
توان گفتن مسلمان را که روی از قبله برگردان
شبی، ای آفتاب حسن، در مهتاب گشتی کن
در و دیوار را از سایه خود جانور گردان
برون آ از در و دیوانه گردان هوشیاران را
ولیکن خسرو دیوانه را دیوانه تر گردان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا قامت چو چوگان است و سر چون گوی سرگردان
بیا، ای ترک و چوگانی بدین سرگشته در گردان
هوش مصنوعی: من اندامم چنان است که مانند یک چوب چوگان میباشد و سرم همچون گوی سرگردان میچرخد. بیا، ای ترک، و با این چوب چوگان و گوی سرگردان بیا و بازی کن.
همه شب جان من گردانست گرداگرد رخسارت
بدانگونه که باشد گرد گل باد سحر گردان
هوش مصنوعی: هر شب روح من به دور چهرهات میچرخد، همانطور که گل در صبحگاه به دور خود میچرخد.
سرت گردم، زمانی گوش کن بر ناله های من
گرت درد سری باشد مرا بر گرد سرگردان
هوش مصنوعی: ای کاش برای یک لحظه به نالهها و دردهای من گوش کنی، اگر برایت مهم است و دلی برایم داری، مرا در این حالت سرگردانی توجه کن.
در ایام چو تو شکر لبی تا کی کشم تلخی؟
بزن یک خنده و دامان عیشم پر شکر گردان
هوش مصنوعی: در روزهایی که تو مانند شکر هستی، تا چه زمانی باید تلخی را تحمل کنم؟ یک لبخند بزن و زندگیام را پر از شیرینی کن.
ز غم شب تا سحر جان می کنم، بردار زلف از رخ
اگر مردن نباشد زود، باری بیخبر گردان
هوش مصنوعی: از ترس و غم، تا صبح درون خود را میسازم و جان میدهم. اگر قرار نیست به زودی بمیرم، پس موهایت را از چهرهام دور کن، تا بیخبر و بدون دردسر بگذرانم.
چه منعم می کنی، زاهد، از این روی و بدین دیدن
توان گفتن مسلمان را که روی از قبله برگردان
هوش مصنوعی: زاهد، تو با نفع دادن به خودت و دیگران، از کسی که صورتش را از قبله برگردانده، نمیتوانی مسلمان واقعی بخوانی.
شبی، ای آفتاب حسن، در مهتاب گشتی کن
در و دیوار را از سایه خود جانور گردان
هوش مصنوعی: شبی، ای طلوع زیبایی، در نور مهتاب قدم بزن و با سایهات دیوار و زمین را پر از زندگی کن.
برون آ از در و دیوانه گردان هوشیاران را
ولیکن خسرو دیوانه را دیوانه تر گردان
هوش مصنوعی: از خانه بیرون برو و هوشیاران را دیوانه کن، اما این خسر (شاه) را که خود دیوانه است، بیشتر دیوانه کن.