شمارهٔ ۱۵۱۰
زهی رسم بناگوشت گل اندر سبزه پروردن
حرامت باد بی یاران می اندر ساغر آوردن
لطافت گویم آن یا حسن یا خود آدمی کشتن
شمایل خوانم آن یا شکل یا خود مردم آزردن
چه رویست آن، تعالی الله که نتوان زیستن بی او؟
چه شکل است آن نمی دانم که نتوان پیش او مردن؟
گهی از رخ فشاندگان گرد و گه در دامن افگندن
گهی بر روی بردن دست و گه در آستین کردن
اگر گویم که دارم بر لبت کاری به جای لب
روا باشد چنین در کار ما دندان فرو بردن
ز زلفت می کشم بسیار تاب از روی تو روزی
پریشانی چه آرد چون تویی را دست در گردن؟
خوش است آن لب گزیدن گاه شورانگیزی خنده
اگر چه نیست از معهود حلوا با نمک خوردن
مپرور، خسروا، در دل خیال خوب رویان را
نشاید دشمن خود را به خون خویش پروردن
شمارهٔ ۱۵۰۹: بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردنشمارهٔ ۱۵۱۱: مرا قامت چو چوگان است و سر چون گوی سرگردان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی رسم بناگوشت گل اندر سبزه پروردن
حرامت باد بی یاران می اندر ساغر آوردن
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که بتواند زیباییها را در کنار هم ترکیب کند و گل را در دل سبزه پرورش دهد. اما تو که بدون یاران خود، میخواهی شراب را در جام بیاوری، لعنت بر تو!
لطافت گویم آن یا حسن یا خود آدمی کشتن
شمایل خوانم آن یا شکل یا خود مردم آزردن
هوش مصنوعی: من از لطافتی صحبت میکنم که ممکن است به زیبایی اشاره داشته باشد، یا شاید به خود انسان. و وقتی به شمایل اشاره میکنم، میتواند به شکل ظاهری یا حتی به آزار مردم تعبیر شود.
چه رویست آن، تعالی الله که نتوان زیستن بی او؟
چه شکل است آن نمی دانم که نتوان پیش او مردن؟
هوش مصنوعی: این عبارت به این مفهوم اشاره دارد که خداوند چقدر والا و بزرگ است که زندگی بدون او ممکن نیست. همچنین، پرسشی در مورد شکل و ماهیت خداوند مطرح میشود، به گونهای که انسانی نمیتواند پیش او بمیرد و نمیداند این حقیقت چگونه است. در واقع، این جملات نشاندهنده عظمت و حقیقتی است که فراتر از فهم بشر است.
گهی از رخ فشاندگان گرد و گه در دامن افگندن
گهی بر روی بردن دست و گه در آستین کردن
هوش مصنوعی: گاهی با زیبایی و ناز و کرشمههای خود گرد و غبار عشق میپراکنند و گاهی هم محبتی را در دل میگذارند. گاهی با دست محبت را به چهره میآورند و گاهی نیز آن را در آستین پنهان میکنند.
اگر گویم که دارم بر لبت کاری به جای لب
روا باشد چنین در کار ما دندان فرو بردن
هوش مصنوعی: اگر بگویم که برای تو کاری دارم که به جای لب نباید انجام شود، در حقیقت، درست است که در چنین حالتی، ممکن است دندانهایم را بر روی آن کار بگذارم.
ز زلفت می کشم بسیار تاب از روی تو روزی
پریشانی چه آرد چون تویی را دست در گردن؟
هوش مصنوعی: از درهم پیچیدن موهایت، من بسیار تحت تأثیر قرار میگیرم و نمیدانم روزی که تو در حال پریشانی هستی، چه اتفاقی میافتد وقتی که تو را در آغوش میگیرم.
خوش است آن لب گزیدن گاه شورانگیزی خنده
اگر چه نیست از معهود حلوا با نمک خوردن
هوش مصنوعی: طعم لذتبخش بوسیدن لبها در لحظات شادابی و نشاط بسیار جذاب است، هرچند که این خوشی با خوردن حلوا یا تنقلات نمکی قابل مقایسه نیست.
مپرور، خسروا، در دل خیال خوب رویان را
نشاید دشمن خود را به خون خویش پروردن
هوش مصنوعی: مراقب باش، ای بزرگوار، در دل خود خیال خوبان را پرورش نده؛ زیرا شایسته نیست که دشمن خود را با خون خویش تغذیه کنی.