گنجور

شمارهٔ ۱۵۰۹

بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن
که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
گسسته سلک صحبت دوستانم باز و من زنده
بدین خواری نه از راهست یاد دوستان کردن
مرا گویی «فراموشش کن و آزاد شو از غم »
مسلمانان، چنین رویی فرامش چون توان کردن؟
بگویند آن مسافر را که صد پاره شده جانش
کم از یک نامه ای کز وی توان پیوند جان کردن؟
به فتراک تو دل بندم، مرا چون نیست آن پنجه
که بتواند ترا دست شفاعت در عنان کردن
کجااند آن همه مرغان که رفتند از چمن، یارب؟
ندانستند، پندارید، یاد آشیان کردن
بیا تا شکر غم گوییم، خسرو بعد از این، چو ما
ندانستیم در ایام شادی شکر آن کردن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد، ولی سرو گلستان چون توان کردن
که بی یاران خود، حیف است گشت بوستان کردن؟
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده است، اما درختان و گل‌ها در گلستان به چه دلیلی می‌توانند شکوفا شوند وقتی که دوستان خود را در کنار ندارند؟ این واقعا جای تاسف دارد که بخواهند تنها از زیبایی‌های باغ لذت ببرند.
گسسته سلک صحبت دوستانم باز و من زنده
بدین خواری نه از راهست یاد دوستان کردن
هوش مصنوعی: دوستانم را فراموش نکرده‌ام، ولی اکنون که در وضعیتی نامناسب قرار دارم، یادآوری آن‌ها برایم درست نیست.
مرا گویی «فراموشش کن و آزاد شو از غم »
مسلمانان، چنین رویی فرامش چون توان کردن؟
هوش مصنوعی: تو به من می‌گویی که او را فراموش کنم و از غم رها شوم، اما مسلمانان چگونه می‌توانند چنین چیزی را فراموش کنند؟
بگویند آن مسافر را که صد پاره شده جانش
کم از یک نامه ای کز وی توان پیوند جان کردن؟
هوش مصنوعی: می‌گویند به آن مسافر که روحش به اندازهٔ صد تکه شده است، اما پیوند خوردن جان او با یک نامه‌ای که می‌تواند احساس و علاقه‌اش را منتقل کند، کمتر ارزش دارد؟
به فتراک تو دل بندم، مرا چون نیست آن پنجه
که بتواند ترا دست شفاعت در عنان کردن
هوش مصنوعی: من دل به وسیله تو می‌سپارم، زیرا مثل تویی را ندارم که بتواند مرا از سرگردانی نجات دهد و با دستان شفاعت به سامان برساند.
کجااند آن همه مرغان که رفتند از چمن، یارب؟
ندانستند، پندارید، یاد آشیان کردن
هوش مصنوعی: کجا هستند آن همه پرندگان که از گلزار پرواز کردند، ای خدا؟ آیا نمی‌دانستند که باید یاد آشیانه خود را داشته باشند؟
بیا تا شکر غم گوییم، خسرو بعد از این، چو ما
ندانستیم در ایام شادی شکر آن کردن
هوش مصنوعی: بیایید از درد و غم سخن بگوییم، زیرا خسرو در آینده به ما خواهد پیوست و متوجه می‌شویم که در روزهای شاد هم باید به شکرگذاری بپردازیم.