گنجور

شمارهٔ ۱۴۹۱

عاشق شدم، با یار بدعهد وغا کردم
زان شوخ جفا دیدم، هر چند وفا کردم
یارب، چه شد آن پر فن، دل را که ستد از من
من هوش که را دادم، من صبر کجا کردم؟
مطرب غزلی تر زد، درد کهنم نو شد
معذور بدم، جانا، گر جامه قبا کردم
یک چند ز هر سودا باز آمده بود این دل
ناگاه ترا دیدم، بر خویش بلا کردم
دی روی نکویت را اندک ترکی دیدم
لیک از پی چشم بد بسیار دعا کردم
گفتم که «مگر چندی ایمن زیم از غمها»
دل دور نشد از تو، هر چند جدا کردم
بر هر صنمی رفتم، در هر پسری دیدم
ننشست کسی در دل چندانش که جا کردم
تا بار دگر خسرو دل بر پسران ننهد
در کشمکش عشقت نیکوش سزا کردم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق شدم، با یار بدعهد وغا کردم
زان شوخ جفا دیدم، هر چند وفا کردم
هوش مصنوعی: عاشق شدم و با کسی که وفادار نبود به دردسر افتادم. از آن معشوقه‌ی نازک‌دل ستم‌هایی دیدم، هرچند که من به او وفا کردم.
یارب، چه شد آن پر فن، دل را که ستد از من
من هوش که را دادم، من صبر کجا کردم؟
هوش مصنوعی: ای خدا، چه شد آن کسی که با لطف و زیبایی‌اش قلبم را گرفت؟ من که هوش و حواسم را به او دادم، حالا صبر و شکیبایی‌ام کجا رفته است؟
مطرب غزلی تر زد، درد کهنم نو شد
معذور بدم، جانا، گر جامه قبا کردم
هوش مصنوعی: خواننده‌ی جشن، شعری تازه و زیبا خواند؛ دردهای قدیمی‌ام دوباره زنده شد. گناه من چیست، ای محبوب، اگر در این حال، لباس زیبایی پوشیدم؟
یک چند ز هر سودا باز آمده بود این دل
ناگاه ترا دیدم، بر خویش بلا کردم
هوش مصنوعی: مدتی است که دل من درگیر افکار و آرزوهای مختلف بوده، اما ناگهان تو را دیدم و از روی عشق و شوق به خودم آسیب زدم.
دی روی نکویت را اندک ترکی دیدم
لیک از پی چشم بد بسیار دعا کردم
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو را اندکی دیدم، اما به خاطر چشم زخمها خیلی دعا کردم.
گفتم که «مگر چندی ایمن زیم از غمها»
دل دور نشد از تو، هر چند جدا کردم
هوش مصنوعی: گفتم که آیا می‌توان مدت زیادی بدون نگرانی و غم زندگی کرد؟ اما دل من هرگز از تو دور نشده، حتی اگر فیزیکی هم از هم جدا باشیم.
بر هر صنمی رفتم، در هر پسری دیدم
ننشست کسی در دل چندانش که جا کردم
هوش مصنوعی: من در هر جمع و هر گروهی که بودم، هیچکس را ندیدم که به دلش به اندازه‌ای که من جا کرده‌ام، دیگران را در دل خود جا دهد.
تا بار دگر خسرو دل بر پسران ننهد
در کشمکش عشقت نیکوش سزا کردم
هوش مصنوعی: به یاد آور که خسرو دیگر به جوانان توجه نکند، زیرا درگیر عشق تو شده‌ام و به خوبی سزاوار این درد و زحمت هستم.