شمارهٔ ۱۴۸۹
چون ز تو می نتوانم که شکیبا باشم
چه غمت دارد بگذار که رسوا باشم
در فراق تو که داند که کجا خاک شوم؟
بخت آن کو که من اندر ته آن پا باشم؟
شب ندانم ز پی دیدن او چون گذرد
بس که تا روز در اندیشه فردا باشم
ای خوش آن دم که برانی به گلویم شمشیر
من در آن فرصت سویت به تماشا باشم
تا به جز من نخورد کس غم تو بیشتری
از پی خوردن غمهای تو تنها باشم
رشکم آید که سگان بر سر کویت گردند
گر بفرمایی من نیز همانجا باشم
وعده ای خواهم و در بند وفا نیز نیم
غرض آن است که باری به تقاضا باشم
از سرم در گذران خواب خوشت خوش بادا
عاشقم من همه شب در غم و سودا باشم
حجت بندگی من خط یار است، از آنک
خسروم، من که غلام خط زیبا باشم
شمارهٔ ۱۴۸۸: گر رسم روزی به تو نوآشنایی ها کنمشمارهٔ ۱۴۹۰: ز عشقت خواستم از جان و یک دم با تو ننشستم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ز تو می نتوانم که شکیبا باشم
چه غمت دارد بگذار که رسوا باشم
هوش مصنوعی: وقتی نمیتوانم از عشق تو صبور باشم، غم تو چه فایدهای دارد؟ بگذار رسوا شوم.
در فراق تو که داند که کجا خاک شوم؟
بخت آن کو که من اندر ته آن پا باشم؟
هوش مصنوعی: در دوری تو، کسی نمیداند من کجا به خاک میروم. خوشبخت آن کسی است که من در زیر پای او باشم.
شب ندانم ز پی دیدن او چون گذرد
بس که تا روز در اندیشه فردا باشم
هوش مصنوعی: شب را نمیدانم چگونه میگذرد، زیرا با فکر در مورد فردا، تا صبح در نگرانی هستم.
ای خوش آن دم که برانی به گلویم شمشیر
من در آن فرصت سویت به تماشا باشم
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که تو شمشیر را به گلوی من نزدیک کنی، چقدر خوب خواهد بود که بتوانم به تماشای تو بپردازم.
تا به جز من نخورد کس غم تو بیشتری
از پی خوردن غمهای تو تنها باشم
هوش مصنوعی: برای اینکه هیچکس به اندازهی من غم تو را احساس نکند، بهتر است که تنها بمانم و بار غمهایت را به دوش بکشم.
رشکم آید که سگان بر سر کویت گردند
گر بفرمایی من نیز همانجا باشم
هوش مصنوعی: مرا حسودیم میشود که سگها در کنار کوچهات گرد میآیند؛ اگر تو بخواهی، من هم همانجا هستم.
وعده ای خواهم و در بند وفا نیز نیم
غرض آن است که باری به تقاضا باشم
هوش مصنوعی: من وعده ای به تو می دهم و نیازی به وفا به آن ندارم؛ زیرا هدف من این است که یک بار هم که شده، خواسته ای از تو داشته باشم.
از سرم در گذران خواب خوشت خوش بادا
عاشقم من همه شب در غم و سودا باشم
هوش مصنوعی: خواب شیرین و دلنشینی از تو در سرم میگذرد، امیدوارم که آرامش و خوشی برایت باشد. من عاشق توام و تمام شب را در اندیشه و غم و آرزوی تو سپری میکنم.
حجت بندگی من خط یار است، از آنک
خسروم، من که غلام خط زیبا باشم
هوش مصنوعی: دلیل بندگی من، محبت یار است؛ زیرا من که بندهی زیبایی خط او هستم، بیچارهام.

امیرخسرو دهلوی