شمارهٔ ۱۴۸۸
گر رسم روزی به تو نوآشنایی ها کنم
هر چه باید خواهم و بخت آزمایی ها کنم
او چو شاه از گوشه های چشم بیند سوی من
من ازان لبها به صد منت گدایی ها کنم
ای خوش آن وقتی که اوخوش خوش رود در خواب و من
پیش چشم و زلف او شرح جدایی ها کنم
از شراب عشق سیل آمد، مصلایم ببرد
گر شوم هشیار ازین می، پارسایی ها کنم
از در او مست بیرون آیم و در پیش خلق
چون گدایان توانگر خودنمایی ها کنم
ور شبی در کنج تاریکم ستد، در پیش او
خویش را زنده بسوزم، روشنایی ها کنم
بندگی را خط نویسم بر رخ از خون جگر
وز دو دیده هم برو ثبت گوایی ها کنم
گر طفیل پاسبانان بینم اندر کوی تو
با سگان آن سر کو آشنایی ها کنم
یک غزل گر بشنود آن مه به گوش خود ز من
همچو خسرو، پیش خلقی خودستایی ها کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر رسم روزی به تو نوآشنایی ها کنم
هر چه باید خواهم و بخت آزمایی ها کنم
هوش مصنوعی: اگر روزی به تو آشنا شوم، تمام خواستههایم را به دست میآورم و شانس خود را آزمایش میکنم.
او چو شاه از گوشه های چشم بیند سوی من
من ازان لبها به صد منت گدایی ها کنم
هوش مصنوعی: او مانند یک پادشاه از لابهلای چشمهایش به من نگاه میکند و من از آن لبهایش به اندازهای خواهش و تمنا میکنم که گویی در حال گدایی هستم.
ای خوش آن وقتی که اوخوش خوش رود در خواب و من
پیش چشم و زلف او شرح جدایی ها کنم
هوش مصنوعی: چه خوب است وقتی که او با آرامش و خوشحالی به خواب میرود و من در کنار او نشستهام و به زلف و زیباییاش نگاه میکنم و از دوریها و جداییها صحبت میکنم.
از شراب عشق سیل آمد، مصلایم ببرد
گر شوم هشیار ازین می، پارسایی ها کنم
هوش مصنوعی: از عشق همچون سیل پرشوری به وجودم طغیانی رخ داده است که حتی اگر بخواهم در حالتی هوشیاری به رفتارهای صحیح و پارسا بپردازم، نخواهم توانست.
از در او مست بیرون آیم و در پیش خلق
چون گدایان توانگر خودنمایی ها کنم
هوش مصنوعی: از در او (محبوب) خارج میشوم و در مقابل مردم مانند گدایان ثروتمند خود را به نمایش میگذارم.
ور شبی در کنج تاریکم ستد، در پیش او
خویش را زنده بسوزم، روشنایی ها کنم
هوش مصنوعی: اگر شبی در گوشهای تاریک گرفتار شوم، در برابر او خودم را به آتش میکشم تا روشنایی ایجاد کنم.
بندگی را خط نویسم بر رخ از خون جگر
وز دو دیده هم برو ثبت گوایی ها کنم
هوش مصنوعی: براساس احساسات عمیق و صادقانهام، نشان بندگی و وابستگیام را بر چهرهام ترسیم میکنم، با خون دل نوشته و با اشکهایم گواهی بر این عشق ثبت میکنم.
گر طفیل پاسبانان بینم اندر کوی تو
با سگان آن سر کو آشنایی ها کنم
هوش مصنوعی: اگر در کوی تو پاسبانان را ببینم که با سگها مانوس هستند، باید با آن سر کو که برایم آشناست، ارتباط برقرار کنم.
یک غزل گر بشنود آن مه به گوش خود ز من
همچو خسرو، پیش خلقی خودستایی ها کنم
هوش مصنوعی: اگر آن مه زیبای من غزلی از من بشنود، مانند خسرو، در حضور دیگران از خودم تعریف و تمجید خواهم کرد.

امیرخسرو دهلوی