شمارهٔ ۱۴۸۴
چو نام تو در نامهای دیدهام
به نامت که بر دیده مالیدهام
به یاد زمینبوس درگاه تو
سراپای آن نامه بوسیدهام
ز نام تو آن نامه نامدار
سر بندگی برنپیچیدهام
جز این یک هنر نیست مکتوب را
وگر نیست، باری من این دیدهام
که آنها که در روی او خواندهام
جوابی از او باز نشنیدهام
قلم چون سر یک زبانیش نیست
از آن ناتراشیده ببریدهام
ولی اینکه بنهاد سر بر خطم
از او راستی را پسندیدهام
زبانم چو یارای نطقش نماند
زبانی ز نی برتراشیدهام
بیا، ای دبیر، ار نداری مداد
سیاهی برون آور از دیدهام
سخنهای بگزیده بنویس و گوی
که ای مونس و یار بگزیدهام!
چو زلف تو شوریده شد حال من
ببخشای بر حال شوریدهام
سیه کردهام نامه از دود دل
سیهروتر از خاک کن دیدهام
چو خسرو در این رقعه از سوز دل
به نی آتش تیز پوشیدهام
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو نام تو در نامهای دیدهام
به نامت که بر دیده مالیدهام
هوش مصنوعی: هر زمان که نام تو را در نامهای میخوانم، به یاد تو آن را به چشمانم میزنم.
به یاد زمینبوس درگاه تو
سراپای آن نامه بوسیدهام
هوش مصنوعی: به یاد آنکه در آستانه تو زمین میافتد و تو را میبوسد، تمام آن نامه را بوسهباران کردهام.
ز نام تو آن نامه نامدار
سر بندگی برنپیچیدهام
هوش مصنوعی: از نام تو آن نامه معروف، سر تسلیم و بندگی را نپوشاندهام.
جز این یک هنر نیست مکتوب را
وگر نیست، باری من این دیدهام
هوش مصنوعی: جز این چیزی نیست که در نوشتهها بیابیم و اگر نباشد، من فقط این را میبینم.
که آنها که در روی او خواندهام
جوابی از او باز نشنیدهام
هوش مصنوعی: من هیچگاه از او پاسخی دریافت نکردهام، هرچند که نام او را بر زبان راندهام.
قلم چون سر یک زبانیش نیست
از آن ناتراشیده ببریدهام
هوش مصنوعی: قلم مانند زبان انسان نمیتواند به راحتی صحبت کند، به همین دلیل من آن را از جایی ناتمام و خام جدا کردهام.
ولی اینکه بنهاد سر بر خطم
از او راستی را پسندیدهام
هوش مصنوعی: اما اینکه او سرش را بر دستان من گذاشته است، من این را حقیقتاً پسندیدهام.
زبانم چو یارای نطقش نماند
زبانی ز نی برتراشیدهام
هوش مصنوعی: وقتی که زبانم دیگر توان گفتن ندارد، از نی خامی که خودم ساختهام، صدایی ایجاد کردهام.
بیا، ای دبیر، ار نداری مداد
سیاهی برون آور از دیدهام
هوش مصنوعی: بیا، ای نویسنده، اگر مداد سیاهی نداری، اشکهایم را به عنوان نوشته به کار ببر.
سخنهای بگزیده بنویس و گوی
که ای مونس و یار بگزیدهام!
هوش مصنوعی: با دقت و انتخاب کلمات زیبا صحبت کن و بگو که ای دوستم و همدمی که انتخاب کردهام!
چو زلف تو شوریده شد حال من
ببخشای بر حال شوریدهام
هوش مصنوعی: وقتی که موهای تو به هم ریخت، حال و روز من هم به هم ریخت و از تو خواهش میکنم که به حال آشفته من ببخشی.
سیه کردهام نامه از دود دل
سیهروتر از خاک کن دیدهام
هوش مصنوعی: دلم را از ناراحتی سیاه کردهام و چشمانم را به وضوح، تارتر از خاک، دیدهام.
چو خسرو در این رقعه از سوز دل
به نی آتش تیز پوشیدهام
هوش مصنوعی: چون خسرو در این نوشته از شدت ناراحتی، آتش تندی را در نی پنهان کردهام.

امیرخسرو دهلوی