گنجور

شمارهٔ ۱۴۸۲

ز عشقت من خسته جان می خراشم
چگونه ز هر دیده خونی نپاشم؟
به یک جرعه ای، ساقیا، جمله زهدم
کزین بیشتر می نیرزد قماشم
سر گنج شاهان ندارم، مرا بس
رخ خوبرویان وجوه معاشم
به میخانه ها بس که دیوانه گشتم
مرا دیو گیرد چو زو دور باشم
چو بر سر کله شد سفال شرابم
ز سر خود سزد، گر سفالی تراشم
زهی سرخ رویی خسرو که خوش خوی
به سنگ در میکده زد فراشم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز عشقت من خسته جان می خراشم
چگونه ز هر دیده خونی نپاشم؟
هوش مصنوعی: از عشق تو من خسته و پریشانم، چطور می‌توانم دردی را که دارم، به دیگران نشان ندهیم و از چشمانم اشکی نریزم؟
به یک جرعه ای، ساقیا، جمله زهدم
کزین بیشتر می نیرزد قماشم
هوش مصنوعی: به یک نوشیدنی، ای ساقی، همه زاهدان و ریاکاران از من بهترند و من چیزی بیشتر از این نمی‌ارزم.
سر گنج شاهان ندارم، مرا بس
رخ خوبرویان وجوه معاشم
هوش مصنوعی: من به ثروت و گنجی که متعلق به شاهان باشد دسترسی ندارم، اما برای من زیبایی چهره‌های خوش‌رو کافی است تا زندگی‌ام را بگذرانم.
به میخانه ها بس که دیوانه گشتم
مرا دیو گیرد چو زو دور باشم
هوش مصنوعی: من به خاطر رفتن به میخانه‌ها دیوانه‌وار شده‌ام و اگر از آنجا دور شوم، آن دیو درونم مرا می‌گیرد.
چو بر سر کله شد سفال شرابم
ز سر خود سزد، گر سفالی تراشم
هوش مصنوعی: وقتی که در سرم نشانه‌ای از شراب وجود دارد، به خودم حق می‌دهم که اگر سفالی بسازم.
زهی سرخ رویی خسرو که خوش خوی
به سنگ در میکده زد فراشم
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و نیک‌خویی خسرو اشاره دارد که با شجاعت و قدرت به سنگی در میکده می‌کوبد. این اقدام نشان‌دهنده‌ی اعتماد به نفس و روح بلند اوست.