گنجور

شمارهٔ ۱۴۷۹

سحرگه که بیدار گردیده بودم
صبوحی دو سه باده نوشیده بودم
شدم بامدادان بدانسان که دل را
کنم خوش که محمود ژولیده بودم
بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم
فرو ریخت هر گل که برچیده بودم
بدیدم رخش را و دیوانه گشتم
من این روز را پیش از این دیده بودم
بخندید بر حال من خلق عالم
که داند که من بر که خندیده بودم
مرنج ار در آویختم با تو، جانا
که دیوانه و مست و شوریده بودم
نگارا، چه خوش آشناها که کردی
هر آبی که از دیده باریده بودم
مرا فتنه بودی، وزان چشم بودی
ترا بنده بودم، وزین دیده بودم
ز غمهای خسرو شدم آزموده
که من عشق بازیت ورزیده بودم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سحرگه که بیدار گردیده بودم
صبوحی دو سه باده نوشیده بودم
هوش مصنوعی: صبح زود که بیدار شدم، چند جام شراب نوشیده بودم.
شدم بامدادان بدانسان که دل را
کنم خوش که محمود ژولیده بودم
هوش مصنوعی: صبحگاهی به حالتی در آمدم که دل را شاد کنم، زیرا محمود بی‌توجه و پریشان بودم.
بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم
فرو ریخت هر گل که برچیده بودم
هوش مصنوعی: ناگهان معشوقه‌ام به جلوم appeared و هر گلی که چیده بودم، از دستم افتاد و ریخت.
بدیدم رخش را و دیوانه گشتم
من این روز را پیش از این دیده بودم
هوش مصنوعی: چهره‌اش را دیدم و دیوانه‌وار شدم. این روز را قبلاً دیده بودم.
بخندید بر حال من خلق عالم
که داند که من بر که خندیده بودم
هوش مصنوعی: مردم جهان بر حال من بخندیدند، اما فقط خودم می‌دانم که به چه کسی می‌خندیدم و چرا.
مرنج ار در آویختم با تو، جانا
که دیوانه و مست و شوریده بودم
هوش مصنوعی: اگر با تو نزدیکی کردم، زندگی‌ام، عزیزم، بدان که من دیوانه، بی‌خبر و آشفته بودم.
نگارا، چه خوش آشناها که کردی
هر آبی که از دیده باریده بودم
هوش مصنوعی: ای معشوق، چه زیباست که با آشنایان به دل نشسته‌ای، هر بغض و اشکی که از چشمانم ریخته بودم را به خاطر تو تحمل کرده‌ام.
مرا فتنه بودی، وزان چشم بودی
ترا بنده بودم، وزین دیده بودم
هوش مصنوعی: من در دام فریبت بودم و از نگاه تو مجذوب و اسیر بودم. به خاطر این احساس، به تو تعلق خاطر داشتم و تحت تاثیری عمیق تو قرار داشتم.
ز غمهای خسرو شدم آزموده
که من عشق بازیت ورزیده بودم
هوش مصنوعی: از درد و غصه‌های خسرو تجربه‌ای کسب کرده‌ام، زیرا من درگیر عشق تو بوده‌ام.