گنجور

شمارهٔ ۱۴۶۳

ما در این شهر پای بند توایم
عاشق قامت بلند توایم
مرده آن دهان چون پسته
کشته آن لب چو قند توایم
می دوانی و می کشی ما را
چون بدیدی که در کمند توایم
ای جفا بر دلم پسندیده
دوستی بود، ار سپند توایم
گو رفیقان، سفر کنید که ما
نتوانیم، پای بند توایم
گذری می کن، ار طبیب منی
آتش می نه، ار سپند توایم
باز پرسی تو حال خسرو را
تا چه غایت نیازمند توایم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما در این شهر پای بند توایم
عاشق قامت بلند توایم
هوش مصنوعی: ما در این شهر به خاطر تو زندگی می‌کنیم و عاشق زیبایی و قامت بلند تو هستیم.
مرده آن دهان چون پسته
کشته آن لب چو قند توایم
هوش مصنوعی: اگر دهان مرده باشد، مانند پسته‌ای است که پوست آن کنده شده و هیچ مزه و محتوایی ندارد. و لب‌هایی که همانند قند کشته و خشک شده‌اند، نشان‌دهنده بی‌حالی و بی‌روحی هستند. من نیز در اینجا به آن حال و هوا اشاره می‌کنم.
می دوانی و می کشی ما را
چون بدیدی که در کمند توایم
هوش مصنوعی: تو ما را می‌کشی و به سوی خود می‌آوری، چون دیدی که در دام تو گرفتار شده‌ایم.
ای جفا بر دلم پسندیده
دوستی بود، ار سپند توایم
هوش مصنوعی: ای محبوب، به من سختی و بی‌رحمی نشان دادی، اما با این حال، دوستی تو برای من خوشایند بود، حتی اگر مثل آتش باشی.
گو رفیقان، سفر کنید که ما
نتوانیم، پای بند توایم
هوش مصنوعی: ای دوستان، بروید و سفر کنید چون ما قادر به رفتن نیستیم، ما به شما وابسته‌ایم.
گذری می کن، ار طبیب منی
آتش می نه، ار سپند توایم
هوش مصنوعی: اگر تو پزشک من هستی، لطفاً به من سر بزن و اگر مانند گیاه خوشبو هستی، مرا عطرآگین کن.
باز پرسی تو حال خسرو را
تا چه غایت نیازمند توایم
هوش مصنوعی: می‌پرسی حال خسرو را، تا چه حد به تو نیازمند هستیم.