گنجور

شمارهٔ ۱۴۶۲

ما که در راه غم قدم زده ایم
بر خط عافیت رقم زده ایم
تا به طوفان عشق غرقه شدیم
بر سر نه فلک قدم زده ایم
قدمی کو به راه عشق شتافت
دیده بر راه آن قدم زده ایم
چون که اندر وجود نیست ثبات
دست در نامه عدم زده ایم
آستین بر زد آب دیده به رقص
بس که در سینه ساز غم زده ایم
از سر نیستی چو سلطانی
هستی هر دو کون کم زده ایم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما که در راه غم قدم زده ایم
بر خط عافیت رقم زده ایم
هوش مصنوعی: ما که در مسیر غم و اندوه پیش رفته‌ایم، زندگی‌مان را به گونه‌ای رقم زده‌ایم که به آرامش و آسایش دست نیافته‌ایم.
تا به طوفان عشق غرقه شدیم
بر سر نه فلک قدم زده ایم
هوش مصنوعی: ما در میان طوفان عشق غرق شدیم و در این مسیر، نه تنها به آسمان‌ها قدم گذاشته‌ایم، بلکه همه چیز را پشت سر گذاشته‌ایم.
قدمی کو به راه عشق شتافت
دیده بر راه آن قدم زده ایم
هوش مصنوعی: هر قدمی که در مسیر عشق برداشته شد، ما هم چشمان‌مان را به انتظار آن قدم دوخته‌ایم.
چون که اندر وجود نیست ثبات
دست در نامه عدم زده ایم
هوش مصنوعی: در زندگی ما هیچ چیزی ثابت و پایدار نیست، به همین دلیل بر عدم و ناکامی ها تکیه کرده ایم و تلاش می کنیم با آنها کنار بیاییم.
آستین بر زد آب دیده به رقص
بس که در سینه ساز غم زده ایم
هوش مصنوعی: چشم‌هایم را به خاطر اشک‌هایی که ریخته‌ام، پاک می‌کنم و به خاطر غمی که در دل دارم، با شادی و رقص به زندگی ادامه می‌دهم.
از سر نیستی چو سلطانی
هستی هر دو کون کم زده ایم
هوش مصنوعی: وقتی از عدم بیرون آمده‌ای و حالا در جایگاه پادشاهی قرار داری، به ما نیز کمتر از دو جهان آسیب نزن.