شمارهٔ ۱۴۵۹
چو من ز دوست به داغ درونه خرسندم
نه دوستی بود، ار دل به همرهی بندم
اگر به تیغ ببرند بند بند مرا
تو ذکر وصل خودم کن که باز پیوندم
چو مو که برکنی و باز روید، آن غم تست
که باز رست به دل هر پیش که برکندم
هزار کوه غم ار بر دلم نهی، بکشم
غبار خنگ تو بر دامن تو بربندم
ز بهر کشتن خویشش حیات خواهم و بس
اگر حیات دهد بعد ازین خداوندم
رو مدار که از دیدنت شوم محروم
چنین که من به جمال تو آرزومندم
دل شکسته خسرو تهی کنم یک بار
شوند محرم اگر دل شکسته ای چندم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو من ز دوست به داغ درونه خرسندم
نه دوستی بود، ار دل به همرهی بندم
هوش مصنوعی: من از اینکه به خاطر دوستی با او داغ عشق را تحمل میکنم خوشحالم، اما اگر دل به همراهی کسی دیگر بسپارم، دیگر دوستی وجود نخواهد داشت.
اگر به تیغ ببرند بند بند مرا
تو ذکر وصل خودم کن که باز پیوندم
هوش مصنوعی: اگر مرا تکهتکه کنند، تو در یاد خود پیوند ما را فراموش نکن و همیشه به خاطر داشته باش که دوباره به هم میپیوندیم.
چو مو که برکنی و باز روید، آن غم تست
که باز رست به دل هر پیش که برکندم
هوش مصنوعی: اگر غمی را از دل خود دور کنی، مانند مویی که از سر کنده میشود و دوباره رشد میکند، آن غم دوباره برمیگردد و در دل تو میماند.
هزار کوه غم ار بر دلم نهی، بکشم
غبار خنگ تو بر دامن تو بربندم
هوش مصنوعی: اگر چه بار سنگین غم بر دلم بیفتد، من همچنان با عشق و محبت به تو میاندیشم و غبار ناهنجاریها را از وجودت دور میکنم.
ز بهر کشتن خویشش حیات خواهم و بس
اگر حیات دهد بعد ازین خداوندم
هوش مصنوعی: برای از بین بردن خودم تنها زندگی میخواهم و بس. اگر خداوند بعد از این به من زندگی دهد.
رو مدار که از دیدنت شوم محروم
چنین که من به جمال تو آرزومندم
هوش مصنوعی: نمیتوانم تحمل کنم که از دیدارت دور بمانم، زیرا چنان به زیبایی تو علاقهمندم.
دل شکسته خسرو تهی کنم یک بار
شوند محرم اگر دل شکسته ای چندم
هوش مصنوعی: دل شکسته خسرو را یک بار تهی کنم، تا اگر چند دل شکسته دیگر هم باشد، همگی با هم محرم شوند.

امیرخسرو دهلوی