شمارهٔ ۱۴۵۸
چنین که غمزه خوبان نشست در کینم
مدان که یک نفس ایمن ز فتنه بنشینم
حلال باد چو می خون من بر آن ساقی
که غرقه کرد به یک جرعه تقوی و دینم
چنان اسیر بتم کم ز قبله نیست خبر
ز من حکایت بطحا مپرس کز چینم
گذشت عمر و عمارت نمی پذیرد، از آنک
خراب کرده نظاره نخستینم
به بوستان نروم کان هوس رخت نگذاشت
که دل کشد به سوی ارغوان و نسرینم
خوش است گریه و آن هم نه گوهری ست، کزو
مفرحی بتوان ساخت بهر تسکینم
به خواب دیده ام امشب که در کنار منی
چه خوابهای پریشانست این که می بینم
هنوز با تو مقام دو کون خواهم باخت
اگر چه مهره ز نطع حیات برچینم
بکش به تیغ که راضیست خسرو مسکین
مکش ز بهر خدا از زبان شیرینم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین که غمزه خوبان نشست در کینم
مدان که یک نفس ایمن ز فتنه بنشینم
هوش مصنوعی: نگذار که چشمان زیبا و فریبنده خوبان مرا به خود مشغول کند، زیرا در این حال نباید حتی یک نفس در آرامش باشم، چرا که فتنه و دردسر در کمین است.
حلال باد چو می خون من بر آن ساقی
که غرقه کرد به یک جرعه تقوی و دینم
هوش مصنوعی: باشد که مشرب من که یادآور خون و رنجهای من است، برای آن ساقی که با یک جرعه تقوی و ایمان زندگیام را دگرگون کرد، حلال و مبارک باشد.
چنان اسیر بتم کم ز قبله نیست خبر
ز من حکایت بطحا مپرس کز چینم
هوش مصنوعی: من به قدری در بند خویش هستم که هیچ خبری از دلم به قبله نمیرسد. از حال و روزم در سرزمین بطحا نپرس، زیرا از دلمشغولیهایم نشأت میگیرد.
گذشت عمر و عمارت نمی پذیرد، از آنک
خراب کرده نظاره نخستینم
هوش مصنوعی: عمر از دست رفته و زندگی به حالت اولیهاش برنمیگردد، چون من خرابکاریهای اولیهام را میبینم.
به بوستان نروم کان هوس رخت نگذاشت
که دل کشد به سوی ارغوان و نسرینم
هوش مصنوعی: من به باغ نمیروم زیرا آرزوی دیدن تو مرا رها نمیکند و دلگشا به سمت گلهای ارغوان و نسرین میکشد.
خوش است گریه و آن هم نه گوهری ست، کزو
مفرحی بتوان ساخت بهر تسکینم
هوش مصنوعی: گریه کردن خوشایند است و این اشکها ارزشمند نیستند که بتوانند برای آرامش و تسکین من شادی به ارمغان بیاورند.
به خواب دیده ام امشب که در کنار منی
چه خوابهای پریشانست این که می بینم
هوش مصنوعی: امشب خواب دیدم که کنارهام هستی، اما این خوابها خیلی نامنظم و آشفته است.
هنوز با تو مقام دو کون خواهم باخت
اگر چه مهره ز نطع حیات برچینم
هوش مصنوعی: من هنوز حاضر هستم که در بازی زندگی با تو شریک شوم، حتی اگر مجبور باشم از میدان حیات کنارهگیری کنم.
بکش به تیغ که راضیست خسرو مسکین
مکش ز بهر خدا از زبان شیرینم
هوش مصنوعی: به من آسیب بزن، زیرا شاه بیچاره راضی است؛ اما از روی خداوند، مرا به خاطر زبان شیرینم نکش.

امیرخسرو دهلوی