گنجور

شمارهٔ ۱۴۵

گرفته در بر اندام تو سیم است
برادر خوانده زلفت نسیم است
از آن زلف سیه بر مشکن آن را
بنا گوش ترا در یتیم است
به رعنایی چنین مخرام، غافل
که از چشم بد اندر راه بیم است
دل من در غمت نیمی نمانده ست
وز این یک غم دل صد کس دو نیم است
ز یاد خنده مردم فریبت
مرا دو دیده پر در یتیم است
به عهد فتنه و آشوب زلفت
کسی کو خوش زید رند حکیم است
کتاب صبر خوانده بنده خسرو
که هر شب مجلس غم را ندیم است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرفته در بر اندام تو سیم است
برادر خوانده زلفت نسیم است
هوش مصنوعی: تو را در آغوش گرفته‌اند؛ بدن تو شبیه نقره است و زلف‌هایت همانند نسیم نرم و ملایم است.
از آن زلف سیه بر مشکن آن را
بنا گوش ترا در یتیم است
هوش مصنوعی: موهای سیاهت را نریز، چرا که این نشانه زیبایی بر گوش توست و در این دنیا یتیم و بی‌سرپرست است.
به رعنایی چنین مخرام، غافل
که از چشم بد اندر راه بیم است
هوش مصنوعی: دختر زیبا و با وقاری که داری، غافل از این هستی که ممکن است بدخواهان در کمین باشند.
دل من در غمت نیمی نمانده ست
وز این یک غم دل صد کس دو نیم است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غمت به شدت ویران شده و از این یک غم، قلب صد نفر دیگر هم شکسته است.
ز یاد خنده مردم فریبت
مرا دو دیده پر در یتیم است
هوش مصنوعی: به یاد خنده‌های مردم فریبنده‌ات، چشمان من پر از اشک و غم است.
به عهد فتنه و آشوب زلفت
کسی کو خوش زید رند حکیم است
هوش مصنوعی: کسی که در زمان فتنه و آشوب به زلف تو دل خوش می‌کند، شخصی زیرک و باهوش است.
کتاب صبر خوانده بنده خسرو
که هر شب مجلس غم را ندیم است
هوش مصنوعی: بنده خسرو کتابی در مورد صبر مطالعه کرده‌ام که هر شب تنها همدم من در مجلس اندوه و غم است.