گنجور

شمارهٔ ۱۴۴

مرا در آرزویت غم ندیم است
به تو گر نیست روشن، حق علیم است
به خاک پای تو خوردیم سوگند
از آن معنی که سوگندی عظیم است
چو دل با ابرویت پیوسته بودم
از آن بیچاره مسکین دل دو نیم است
چه دریاهای خون دارم به دل من
یقین در جان من در یتیم است
بدان رو عشق می ورزم دگر فاش
مرا از طعنه مردم چه بیم است
اگر اشکم به هر سویی روان است
ولی دل بر سر کویت مقیم است
چو غنچه باش خسرو، در جگر خون
اگر مقصودت از زلفش نسیم است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا در آرزویت غم ندیم است
به تو گر نیست روشن، حق علیم است
هوش مصنوعی: من در آرزوی تو غم و اندوهی ندارم، حتی اگر تو به من توجه نداشته باشی، خداوند به همه چیز آگاه است.
به خاک پای تو خوردیم سوگند
از آن معنی که سوگندی عظیم است
هوش مصنوعی: به پای تو قسم می‌خوریم که به خاطر معنای بزرگی است که این قسم با خود دارد.
چو دل با ابرویت پیوسته بودم
از آن بیچاره مسکین دل دو نیم است
هوش مصنوعی: دل من همیشه به ابرویت وابسته بود، ولی حالا این دل بیچاره به دو نیم شده است.
چه دریاهای خون دارم به دل من
یقین در جان من در یتیم است
هوش مصنوعی: در دل من دریاهای پر از خون و غم وجود دارد و به طور قطع می‌توان گفت که این درد و رنج در جان من ناشی از یتیمی و تنها بودن است.
بدان رو عشق می ورزم دگر فاش
مرا از طعنه مردم چه بیم است
هوش مصنوعی: بدان که من عاشقانه عشق می‌ورزم و دیگر از نیش زبان مردم ترسی ندارم.
اگر اشکم به هر سویی روان است
ولی دل بر سر کویت مقیم است
هوش مصنوعی: اگر اشکم به هر طرف جاری می‌شود، دل من همچنان در کنار کوی تو ساکن است.
چو غنچه باش خسرو، در جگر خون
اگر مقصودت از زلفش نسیم است
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مانند غنچه در زیبایی و لطافت باشی، باید در دل خود درد و رنجی را تحمل کنی، اگر هدف تو از زیبایی او تنها نسیم حال و هوای زلفش باشد.