شمارهٔ ۱۴۳
دل ما را ز دست غم امان نیست
نشان شادمانی در جهان نیست
جهان پر آشنا و من به غم غرق
که دریای محبت را کران نیست
کسی کو یک زمان در عمر خوش بود
مرا اندر همه عمر آن زمان نیست
فلک را دعوی مهرست، لیکن
گواهی می دهد دل کانچنان نیست
به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ، گفتا، رایگان نیست
دو شش نقش کسان، زین نرد ما را
دو یک بر کعبتین استخوان نیست
ندانم کاهش جان من این است
سخن هم آن چنان هم آن زبان نیست
بلای عقل عشقم بود، اکنون
بلا این شد که از عشقم امان نیست
گر افتد آشتی با بخت، ننگیست
اگر نقد خصومت در میان نیست
حدیث خوشدلی وانگه به عالم
زبان کردار خسرو، جای آن نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ما را ز دست غم امان نیست
نشان شادمانی در جهان نیست
هوش مصنوعی: دل ما تحت تاثیر غم قرار دارد و آرامش ندارد و در این دنیا هیچ نشانهای از شادی وجود ندارد.
جهان پر آشنا و من به غم غرق
که دریای محبت را کران نیست
هوش مصنوعی: دنیا پر از آشنایان است و من در غم خود غرق شدهام، زیرا دریاچه عشق هیچ مرزی ندارد.
کسی کو یک زمان در عمر خوش بود
مرا اندر همه عمر آن زمان نیست
هوش مصنوعی: کسی که یک لحظه در عمرش خوشحال بود، در تمام عمر من آن لحظه خوشی وجود ندارد.
فلک را دعوی مهرست، لیکن
گواهی می دهد دل کانچنان نیست
هوش مصنوعی: آسمان ادعای محبت دارد، اما دل گواهی میدهد که اینگونه نیست.
به یک جان خواستم یک جام شادی
ز دور چرخ، گفتا، رایگان نیست
هوش مصنوعی: یک دل میخواستم که از زندگی خوشی و شادی بهرهمند شوم، اما گفتند که هیچ چیز سرمایهگذاری نمیشود و نمیتوانم به راحتی به آن دست یابم.
دو شش نقش کسان، زین نرد ما را
دو یک بر کعبتین استخوان نیست
هوش مصنوعی: این بیت به موضوعی فلسفی و عمیق اشاره دارد. در آن گفته میشود که نقش و سرنوشت هر فرد در زندگی شبیه به نردبانی است که در آن هر کسی با دیگران مقایسه میشود. در این میان، به نظر میرسد که ارزش و اهمیت انسانها به زوایای مختلف و شرایطی که در آن قرار دارند وابسته است. به نوعی، در این بازی زندگی، برخی افراد موقعیت و موقعیت بهتری دارند و برخی دیگر با چالشها و مشکلات بیشتری مواجهاند. به عبارت دیگر، این جمله نشاندهندهی ناپایداری و بیثباتی زندگی و این حقیقت است که دیگران میتوانند بر سرنوشت ما تأثیرگذار باشند.
ندانم کاهش جان من این است
سخن هم آن چنان هم آن زبان نیست
هوش مصنوعی: نمیدانم آیا این کاهش جان من به خاطر این صحبتهاست یا اینکه خودِ کلام به شکلی است که به این حال و روز دچارم کرده است.
بلای عقل عشقم بود، اکنون
بلا این شد که از عشقم امان نیست
هوش مصنوعی: عشق من چنان بلایی بر سر عقل من آورده که حالا دیگر از عشق هیچ نجاتی ندارم.
گر افتد آشتی با بخت، ننگیست
اگر نقد خصومت در میان نیست
هوش مصنوعی: اگر قسمت با انسان یاری کند، عیبی ندارد که در میان دشمنیها، صفای دلی وجود داشته باشد.
حدیث خوشدلی وانگه به عالم
زبان کردار خسرو، جای آن نیست
هوش مصنوعی: خوشحالی و دلشاد بودن انسانی برتر از هر کلامی است، زیرا رفتار و اعمال او در دنیا نمایانگر و بیانگر آن خوشدلی است و نیازی به گفتن ندارد.