گنجور

شمارهٔ ۱۴۴۷

من آنچه دوش بدین جان مبتلا گفتم
همه حکایت آن طره دو تا گفتم
گرت هوای می است و شرابخواره من
بیا که خون دل و دیده را صلا گفتم
به شهر در دف رسواییم بزد همه خلق
کجا به پیش تو دیوانه ماجرا گفتم
هنوز باز نمی آید این دل بی شرم
تبارک الله تا من بدو چها گفتم
کنون مرا به سر کوی شاهدان جویند
که ترک صحبت مردان پارسا گفتم
به هر جفا که ز خوبان رسد سزاوارم
که بیدلان را بسیار ناسزا گفتم
ز صبر اگر سخنی گفتم، ای فراق، مکش
گناه کردم و بد کردم و خطا گفتم
اگر به خدمت یاران من رسی، ای باد
سلام من برسانی که من دعا گفتم
دلی که رفت ز تو، خسروا، در آن سر زلف
بجوی و خواه مجو، باز من ترا گفتم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من آنچه دوش بدین جان مبتلا گفتم
همه حکایت آن طره دو تا گفتم
هوش مصنوعی: دیشب آنچه را که با این جان دچار درد و رنج گفتم، تماماً داستان و روایت همان دو طرف مو بود که برایم جذاب است.
گرت هوای می است و شرابخواره من
بیا که خون دل و دیده را صلا گفتم
هوش مصنوعی: اگر علاقه‌مند به نوشیدن شراب هستی و دنبال لذت بردن از زندگی، به من بپیوند که من دردی عمیق و بی‌پایان را تجربه کرده‌ام و این را با شما به اشتراک می‌گذارم.
به شهر در دف رسواییم بزد همه خلق
کجا به پیش تو دیوانه ماجرا گفتم
هوش مصنوعی: در شهر همه از ما سرزنش می‌کنند، اما در مقابل تو، من داستان دیوانگی خودم را روایت کردم.
هنوز باز نمی آید این دل بی شرم
تبارک الله تا من بدو چها گفتم
هوش مصنوعی: دل بی‌شرم من همچنان باز نمی‌گردد، چه خوب است که تا به حال هرچه به او گفتم بی‌تاثیر مانده است.
کنون مرا به سر کوی شاهدان جویند
که ترک صحبت مردان پارسا گفتم
هوش مصنوعی: حال به سمت کوی محبوبان می‌روم، زیرا دیگر تا به حال با مردان با تقوا همراهی نکرده‌ام.
به هر جفا که ز خوبان رسد سزاوارم
که بیدلان را بسیار ناسزا گفتم
هوش مصنوعی: من هر آسیبی که از خوبان به من برسد را شایسته می‌دانم، چرا که سخنان زشت و بدی را به بیدلان و نادانان زیادی گفته‌ام.
ز صبر اگر سخنی گفتم، ای فراق، مکش
گناه کردم و بد کردم و خطا گفتم
هوش مصنوعی: اگر از صبرم سخنی بر زبان آوردم، ای جدایی، مقصر نیستم و در اشتباه نیستم که چنین گفتم.
اگر به خدمت یاران من رسی، ای باد
سلام من برسانی که من دعا گفتم
هوش مصنوعی: اگر به دوستان من سلام می‌کنی، خواهش می‌کنم سلام من را هم به آن‌ها برسان و به آن‌ها بگو که من برایشان دعا کرده‌ام.
دلی که رفت ز تو، خسروا، در آن سر زلف
بجوی و خواه مجو، باز من ترا گفتم
هوش مصنوعی: دل‌هایی که به تو علاقمند هستند یا از تو دور شده‌اند، برایشان غم‌انگیز است. به دل نبند و در جستجوی آن زلف گره‌خورده نباش، چون من قبلاً به تو گفته‌ام.