شمارهٔ ۱۴۳۹
من آن نیم که به عمر از وفای خود بروم
ز آستانت به حسن رضای خود بروم
منم فتاده به خاکی و هر زمان چون باد
گذر کنی به سر من ز جای خود بروم
به راه بی سر و پا می روم که آب دو چشم
رها نمی کندم تا به پای خود بروم
چنان ضعیف شدم، گر دعای وصل کنم
ز آه خود به فلک با دعای خود بروم
مرا جهان بلا بر سر است و می خواهم
که سر نهم، ز جهان با بلای خود بروم
به دست بوس خیال تو گر شود ممکن
درون دیده صورت نمای خود بروم
در انتظار وصالت ز دست شد خسرو
دلت نشد که به سوی گدای خود بروم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من آن نیم که به عمر از وفای خود بروم
ز آستانت به حسن رضای خود بروم
هوش مصنوعی: من آن شخصی نیستم که بخواهم به خاطر وفاداریام از درگاه تو بروم و رضایت خود را جستجو کنم.
منم فتاده به خاکی و هر زمان چون باد
گذر کنی به سر من ز جای خود بروم
هوش مصنوعی: من در وضعیتی قرار دارم که به زمین افتادهام و هر لحظه که تو بگذری، مثل باد، از جای خود بلند میشوم و میروم.
به راه بی سر و پا می روم که آب دو چشم
رها نمی کندم تا به پای خود بروم
هوش مصنوعی: در مسیری بیهدف و بیسر و سامان حرکت میکنم، زیرا اشکهای چشمانم اجازه نمیدهند پاهایم را بر زمین بگذارم.
چنان ضعیف شدم، گر دعای وصل کنم
ز آه خود به فلک با دعای خود بروم
هوش مصنوعی: به قدری ضعیف و ناتوان شدهام که اگر بخواهم برای رسیدن به معشوق دعا کنم، حتی نالهام به آسمان میرود و دعایم به خودم برمیگردد.
مرا جهان بلا بر سر است و می خواهم
که سر نهم، ز جهان با بلای خود بروم
هوش مصنوعی: من در دنیایی پر از درد و رنج هستم و آرزو دارم که از این دنیا و آن مشکلاتش جدا شوم.
به دست بوس خیال تو گر شود ممکن
درون دیده صورت نمای خود بروم
هوش مصنوعی: اگر بتوانم به خیال تو نزدیک شوم، چشمانم تصویری از خود را در آینه دلخواهت نشان خواهد داد.
در انتظار وصالت ز دست شد خسرو
دلت نشد که به سوی گدای خود بروم
هوش مصنوعی: خسرو در حسرت وصال محبوبش به سر میبرد و احساس میکند که نمیتواند به سوی گدای خود برود، زیرا دلش هنوز به او وابسته است و نمیتواند از این انتظار دست بردارد.

امیرخسرو دهلوی