شمارهٔ ۱۴۳۵
برابر لب او انگبین چگونه کنم؟
مقابل رخ او یاسمین چگونه کنم؟
خدای چون سخنت را ز انگبین کرده ست
به پیش تو سخن از انگبین چگونه کنم؟
به زردی دل من زلف تو همی آید
بگو گرفتن او را، کمین چگونه کنم؟
بتا، به دیده نشین، کاندرین هوس مردم
که دیده با چو تویی همنشین چگونه کنم؟
ز گریه دیده سفیدم، بلی به نطع امید
سفید می شودم این چنین، چگونه کنم؟
بر آستین گهر از دیده بر تو می ریزم
پر از چنین گهری آستین چگونه کنم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برابر لب او انگبین چگونه کنم؟
مقابل رخ او یاسمین چگونه کنم؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم شیرینی عسل را در برابر لب او بیابم؟ و چگونه میتوانم زیبایی گل یاس را در مقابل چهره او تصور کنم؟
خدای چون سخنت را ز انگبین کرده ست
به پیش تو سخن از انگبین چگونه کنم؟
هوش مصنوعی: چون خداوند سخنت را مانند عسل شیرین ساخته است، من چگونه میتوانم از این سخن برات بگویم؟
به زردی دل من زلف تو همی آید
بگو گرفتن او را، کمین چگونه کنم؟
هوش مصنوعی: دل من در حالتی از زردی و ناراحتی است و زلفهای تو همانند یک جاودانگی به دل من حس میدهند. باید بگویم که چگونه میتوانم این موها را در چنگ خود بگیرم و به آن دسترسی پیدا کنم؟
بتا، به دیده نشین، کاندرین هوس مردم
که دیده با چو تویی همنشین چگونه کنم؟
هوش مصنوعی: ای معشوق، به من بنگر، زیرا در این طلب، چگونه میتوانم با کسی که مانند توست، ارتباط برقرار کنم؟
ز گریه دیده سفیدم، بلی به نطع امید
سفید می شودم این چنین، چگونه کنم؟
هوش مصنوعی: از شدت گریانیم، چشمانم به سفیدی در آمده است. اما به خاطر امیدی که دارم، امیدم مانند پردهای سفید میشود. حالا چگونه میتوانم وضعیت خود را تغییر دهم؟
بر آستین گهر از دیده بر تو می ریزم
پر از چنین گهری آستین چگونه کنم
هوش مصنوعی: من اشکی پر از دُر و گهر را از چشمانم به آستینم میریزم، حالا چگونه میتوانم آستینم را اینگونه پر از این جواهرات بکنم؟

امیرخسرو دهلوی