شمارهٔ ۱۴۳۲
غمم بکشت که از یار ماندهام، چه کنم؟
به دست هجر گرفتار ماندهام، چه کنم؟
نماند طاقت زاری و نالهام، آن شوخ
نمیرود ز دل زار، ماندهام، چه کنم؟
برون دهم غم هجران و باورم نکند
اسیر صحبت اغیار ماندهام، چه کنم؟
شدم ز یار و ز خویش و ز جان و دل بیزار
که هم ز خویش و هم از یار ماندهام، چه کنم؟
همی کشند که منگر به روی خوب چو ما
به عالم از پی این کار ماندهام، چه کنم؟
همی کنند ملامت که چند گریه خون
ز زخم غمزه، دل افگار ماندهام، چه کنم؟
رقیب گفت که «مخمور از چهای، خسرو؟»
بسی شب است که بیدار ماندهام، چه کنم؟
شمارهٔ ۱۴۳۱: نهفته خورد می آن شوخ و منکر است به رویمشمارهٔ ۱۴۳۳: برونم از دل پر خون نمی شوی، چه کنم؟
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمم بکشت که از یار ماندهام، چه کنم؟
به دست هجر گرفتار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: غم من آنقدر شدید است که عشق و یارم را از دست دادهام و حالا نمیدانم چه کار باید بکنم. در این وضعیت که به خاطر جدایی اسیر شدهام، بلاتکلیف هستم و نمیدانم چگونه با این درد کنار بیایم.
نماند طاقت زاری و نالهام، آن شوخ
نمیرود ز دل زار، ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم از غم و بیتابی شکایت کنم، آن دلبر بازیگوش از دل من نمیرود. حالا ماندهام و نمیدانم باید چه کار کنم.
برون دهم غم هجران و باورم نکند
اسیر صحبت اغیار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: من غم دوری را از خود دور میکنم، اما دیگران باور نمیکنند که به خاطر صحبتهای دیگران در بند ماندهام. چه باید بکنم؟
شدم ز یار و ز خویش و ز جان و دل بیزار
که هم ز خویش و هم از یار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: از یار و نزدیکان و حتی از جان و دل خود خسته و دور شدهام. حالا که از همهی آنها فاصله گرفتهام، نمیدانم چه کار باید بکنم.
همی کشند که منگر به روی خوب چو ما
به عالم از پی این کار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: به خاطر زیباییات، دیگران مرا تحت فشار قرار میدهند و من به خاطر تو و زیباییات در این دنیا بیکار و بلاتکلیف ماندهام. نمیدانم چه باید بکنم.
همی کنند ملامت که چند گریه خون
ز زخم غمزه، دل افگار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: همه مرا سرزنش میکنند که چرا از درد زخم نگاه معشوقم اینقدر اشک میریزم و دلbroken ماندهام. اکنون من چه کاری باید انجام دهم؟
رقیب گفت که «مخمور از چهای، خسرو؟»
بسی شب است که بیدار ماندهام، چه کنم؟
هوش مصنوعی: رقیب پرسید: «خسرو! از چه چیزی مستی؟» من شبهای زیادی بیدار ماندهام، حالا چه کار کنم؟

امیرخسرو دهلوی