گنجور

شمارهٔ ۱۴۲۰

گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم
نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم
بیخوابیم بکشت، وه از من که هر شبی
بنشینم و فسانه آن ماه بشنوم
تیغم زن، ای رقیب، که قربان شوم ترا
آن دم که من روارو آن ماه بشنوم
آواز ارغنون ندهد ذوقم آن چنان
کاواز پای اسب تو ناگاه بشنوم
دل پاره های خون فگند همچو برگ گل
چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم
خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند
از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم
مدح و ثنا خسرو خوبان که گفته ای
خسرو بخوانش تا من گمراه بشنوم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خود سخن ز زهره و از ماه بشنوم
نبود چنان کز آن بت دلخواه بشنوم
هوش مصنوعی: اگر من بخواهم از زهره یا ماه صحبت کنم، صحبت آن‌ها به تلخی خواهد بود، اما از محبوبی که دل به عشقش داده‌ام، هرگز چنین حسی نخواهم داشت.
بیخوابیم بکشت، وه از من که هر شبی
بنشینم و فسانه آن ماه بشنوم
هوش مصنوعی: من بی‌خوابی را تحمل می‌کنم، وای به حال من که هر شب نشسته‌ام و داستان آن ماه زیبا را می‌شنوم.
تیغم زن، ای رقیب، که قربان شوم ترا
آن دم که من روارو آن ماه بشنوم
هوش مصنوعی: ای رقیب، چنگال خود را تیز کن و به من ضربه بزن، زیرا من آماده‌ام تا برای تو قربانی شوم، به محض اینکه صدای آن ماه زیبا را بشنوم.
آواز ارغنون ندهد ذوقم آن چنان
کاواز پای اسب تو ناگاه بشنوم
هوش مصنوعی: حس شادی و شوری در من بوجود نمی‌آید به واسطهٔ موسیقی، بلکه وقتی صدای پای اسب تو را ناگهان بشنوم.
دل پاره های خون فگند همچو برگ گل
چون بوی تو ز باد سحرگاه بشنوم
هوش مصنوعی: دل من چون برگ گلی است که وقتی بوی تو را از نسیم سحر می‌شنوم، احساساتی دردناک و پاره پاره می‌شود.
خود را کنم سپند و نخواهم ترا گزند
از عاشقان چو بر در تو آه بشنوم
هوش مصنوعی: می‌خواهم خود را پاک و دور از آسیب نگه‌دارم و اگر صدایی از عاشقان در پیش تو بشنوم، دلم به درد می‌آید.
مدح و ثنا خسرو خوبان که گفته ای
خسرو بخوانش تا من گمراه بشنوم
هوش مصنوعی: خوشامدگویی و ستایش از شاهان و زیبایان را تو آغاز کن، که من با شوق و اشتیاق سوال کنم و بشنوم.