گنجور

شمارهٔ ۱۴۱۳

فریاد از این جفا که من از یار می کشم
اندک همی شمارم و بسیار می کشم
خاکم که کوب می خورم و پست می شوم
مورم که رنج می برم و بار می کشم
گر از جفای او دلم افگار می شود
بازش هم اندرین دل افگار می کشم
همسایه می بسوزد و فریاد می کند
زان ناله ها که من پس دیوار می کشم
بر یار هم جفا بود، ار گویمش به روی
جوری که من ز یار جفا کار می کشم
در ذکر او چه منع ز فریاد، آخرش
پیکانست کز جگر، نه ز پا، خار می کشم
روشن چو روز گشت در آفاق سوز من
این شعله کز جگر به شب تار می کشم
خسرو خراب گشته و جان هم شده خراب
کز دیده باده های چو گلنار می کشم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فریاد از این جفا که من از یار می کشم
اندک همی شمارم و بسیار می کشم
هوش مصنوعی: از ظلم و ستمی که از سوی محبوب به من می‌رسد، فریاد می‌زنم. با اینکه در ظاهر به نظر می‌رسد که از او کم می‌کشم، اما در واقع درد و رنج زیادی را تحمل می‌کنم.
خاکم که کوب می خورم و پست می شوم
مورم که رنج می برم و بار می کشم
هوش مصنوعی: من در خاک سرزمینم قرار دارم و با فشارهایی که به من وارد می‌شود، خوار و کوچک می‌شوم. مانند موری که با سختی‌ها روبرو می‌شود و بار سنگینی را به دوش می‌کشد.
گر از جفای او دلم افگار می شود
بازش هم اندرین دل افگار می کشم
هوش مصنوعی: اگر درد و رنجی از بی‌محلی او به دلم برسد، باز هم در دل زخم‌دیده‌ام او را تحمل می‌کنم.
همسایه می بسوزد و فریاد می کند
زان ناله ها که من پس دیوار می کشم
هوش مصنوعی: همسایه در حال سوختن است و از شدت درد فریاد می‌زند، اما من به دلیل مشکلاتم، نمی‌توانم کمکی به او بکنم و فقط از پشت دیوار صدای او را می‌شنوم.
بر یار هم جفا بود، ار گویمش به روی
جوری که من ز یار جفا کار می کشم
هوش مصنوعی: به او اگر بگویم که من چقدر از رفتار بد یار رنج می‌کشم، خودش نیز به من بی‌احترامی می‌کند.
در ذکر او چه منع ز فریاد، آخرش
پیکانست کز جگر، نه ز پا، خار می کشم
هوش مصنوعی: در ذکر و یاد او هیچ مانعی برای فریاد زدن وجود ندارد، چرا که در نهایت، آزار و زخم از دل من ناشی می‌شود، نه از پاهایم.
روشن چو روز گشت در آفاق سوز من
این شعله کز جگر به شب تار می کشم
هوش مصنوعی: زمانی که نور روز در دنیا پخش می‌شود، احساس سوز و درد من همچنان مانند شعله‌ای است که از عمق وجودم در شب تار می‌سوزد و می‌تکاند.
خسرو خراب گشته و جان هم شده خراب
کز دیده باده های چو گلنار می کشم
هوش مصنوعی: خسرو به شدت آشفته و سرحال نیست و روحش هم در هم ریخته است، زیرا من از چشمانم باده‌هایی مانند گلنار می‌نوشم.