شمارهٔ ۱۴۰۷
شب تا به روز خون جگر نوش کرده ام
خوش عشرتی ست این که شب دوش کرده ام
خون شد حرام شرع، ولی من چو عاشقم
بر من حلال باد که خوش نوش کرده ام
گر سرو و لاله ای بر برم نیست، این بس است
کز خون دیده لاله در آغوش کرده ام
گفتی «به فرق بر سر کویم طواف کن »
زین لطف پای خویش فراموش کرده ام
این سر که نیست یک نفس از درد عشق دور
باری ز محنتی ست که بر دوش کرده ام
بکشید وه مرا که نخفته ست آن نگار
زان ناله ها که شب من بیهوش کرده ام
گویند «کز چه عاشق دیوانه ای گشته ای؟»
گفتار خسرو است که در گوش کرده ام
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب تا به روز خون جگر نوش کرده ام
خوش عشرتی ست این که شب دوش کرده ام
هوش مصنوعی: در طول شب تا صبح، با غم و درد عمیق قلبم را پر کردهام، و خوشحالی این است که شب گذشته را با عشق و شادی سپری کردهام.
خون شد حرام شرع، ولی من چو عاشقم
بر من حلال باد که خوش نوش کرده ام
هوش مصنوعی: عشق من به قدری عمیق و شدید است که حتی اگر در دین خون ریختن حرام باشد، برای من این موضوع اهمیت ندارد و به اندازهای از این عشق لذت میبرم که بر من حلال است.
گر سرو و لاله ای بر برم نیست، این بس است
کز خون دیده لاله در آغوش کرده ام
هوش مصنوعی: اگر در باغ من سروی و لالهای نیست، همین برای من کافی است که اشکهایم را بر روی لالهها بریزم و آنها را در آغوش بگیرم.
گفتی «به فرق بر سر کویم طواف کن »
زین لطف پای خویش فراموش کرده ام
هوش مصنوعی: تو گفتی که دور سرم بگردم و از این لطفی که به من کردهای، پای خود را فراموش کردهام.
این سر که نیست یک نفس از درد عشق دور
باری ز محنتی ست که بر دوش کرده ام
هوش مصنوعی: این سر، همواره در درد عشق غرق است و بار سنگینی از رنجهایی که بر دوش دارم به دوش میکشم.
بکشید وه مرا که نخفته ست آن نگار
زان ناله ها که شب من بیهوش کرده ام
هوش مصنوعی: مرا بکشید و بزنید که معشوق من خوابش نمیبرد، به خاطر نالههایی که من در شبها سر میزنم و باعث بیهوشیام شده است.
گویند «کز چه عاشق دیوانه ای گشته ای؟»
گفتار خسرو است که در گوش کرده ام
هوش مصنوعی: میگویند چرا عاشق دیوانهای شدهای؟ او در پاسخ میگوید که این سخن خسرو است که در دل خود نگه داشتهام.

امیرخسرو دهلوی