گنجور

شمارهٔ ۱۳۹۷

هر شب به کوی وصل تو دزدیده ره کنیم
پیش در از طفیل سگان خوابگه کنیم
دزدیم هر طرف نظر از بیم مردمان
وانگاه در رخ تو به دزدی نگه کنیم
روزی دو دیده چار نشد، وه که با تو چند
در چار سوی راه تو دیده به ره کنیم؟
شطرنج عشق باز که ما بهر نرد تو
خود را به مات گاه رسانیم و شه کنیم
نخست کن، ای فرشته، خط یار بهر ما
باری چنین چو نامه خود را سیه کنیم
هان ای، حریف می خور و می، زنده ایم ما
ور توبه مردن است، بیا تا گنه کنیم
صوفی و شیم و داد کله چون نمی دهیم
به گر ز پای تابه مستان کله کنیم
رندان مفلسیم و اگر دسترس بود
خمهای می سیل به هر کوی و ره کنیم
گفتی که «پر دهم دو سه گر، خسروا، خوری »
در ماهه می بیار، مبادا که نه کنیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شب به کوی وصل تو دزدیده ره کنیم
پیش در از طفیل سگان خوابگه کنیم
هوش مصنوعی: هر شب به خیابان وصالت می‌رویم و به گونه‌ای پنهانی در آنجا گام برمی‌داریم. در ورودی این مکان، مانند سگان، به خواب می‌رویم.
دزدیم هر طرف نظر از بیم مردمان
وانگاه در رخ تو به دزدی نگه کنیم
هوش مصنوعی: ما از ترس مردم، هر طرف را می‌پاییم و در نهایت، برای گناه‌کارانه به چهره تو خیره می‌شویم.
روزی دو دیده چار نشد، وه که با تو چند
در چار سوی راه تو دیده به ره کنیم؟
هوش مصنوعی: روزی دو چشم من به خواب به چهره‌ات خیره بودند، ای کاش بتوانم چند بار در اطراف راهی که تو می‌روی، به تماشای تو بپردازم.
شطرنج عشق باز که ما بهر نرد تو
خود را به مات گاه رسانیم و شه کنیم
هوش مصنوعی: در بازی عشق، ما مانند یک بازیکن شطرنج هستیم که برای رسیدن به هدف خود تلاش می‌کنیم و در این مسیر ممکن است به ورطه‌ی شکست نیز بیفتیم، اما با شجاعت به پیش می‌رویم.
نخست کن، ای فرشته، خط یار بهر ما
باری چنین چو نامه خود را سیه کنیم
هوش مصنوعی: ای فرشته، لطفاً ابتدا خط یار را برای ما بنویس، تا ما هم بتوانیم نامه خود را این‌گونه سیاه و غمگین کنیم.
هان ای، حریف می خور و می، زنده ایم ما
ور توبه مردن است، بیا تا گنه کنیم
هوش مصنوعی: ای دوست، بیا با هم باده بنوشیم و به زندگی خوش بگذرانیم. اگر توبه کردن به معنای مردن است، پس بیا تا راه گناه را پیش بگیریم.
صوفی و شیم و داد کله چون نمی دهیم
به گر ز پای تابه مستان کله کنیم
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی اشاره به زندگی و رفتار افراد دارد. شاعر می‌گوید که صوفی و درویش، به رغم نداشتن سر و صدای زیاد و دلبستگی به مادیات، وقتی در جمع مستان و خوشگذران‌ها قرار می‌گیرند، به راحتی می‌توانند پای خود را از زمین بردارند و وارد دنیای شادی و خوشی شوند. به عبارتی دیگر، او به این نکته اشاره دارد که در دنیای مادی، کسانی که به ظاهر به دنبال معنویات هستند، می‌توانند به راحتی تحت تاثیر خوشی‌های دنیوی قرار بگیرند.
رندان مفلسیم و اگر دسترس بود
خمهای می سیل به هر کوی و ره کنیم
هوش مصنوعی: ما بی‌پول و بی‌چیز هستیم و اگر به ما دسترسی پیدا می‌شد، هر جا که برویم، می‌توانستیم مسکولاتی از شراب را به دست آوریم و از آن لذت ببریم.
گفتی که «پر دهم دو سه گر، خسروا، خوری »
در ماهه می بیار، مبادا که نه کنیم
هوش مصنوعی: تو گفتی که برایت چند پر می‌زنم، ای سلطان، بیا و می را بیاور تا مبادا که ما این کار را نکنیم.