گنجور

شمارهٔ ۱۳۹۵

رفتیم ما و دل به یکی سو گذاشتیم
جان خراب نیز همان سو گذاشتیم
ماییم و راه دوری و تا باز کی رسد؟
جان و دلی که بر سر آن کو گذاشتیم
بگذاشتیم روی عزیزی که سالها
عمر عزیز خویش بر آن رو گذاشتیم
آن بخت کو که در خم بازو کشیم باز
آن گردنی که از غم بازو گذاشتیم
آن دل که او ز ما سر مویی جدا نبود
آویخته به حلقه آن مو گذاشتیم
دل بوی وصل داشت، کنون رنگ خون گرفت
این رنگ از آن ما شد و آن بو گذاشتیم
هر بار گفته ای که ز پهلوی من برو
رفتیم اینک از تو و پهلو گذاشتیم
خویی که دل به صحبت یاران گرفته بود
بگسست سلک صحبت و آن خو گذاشتیم
زین پس وفا ز عمر نجوییم، خسروا
چون روی دوستان وفا جو گذاشتیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفتیم ما و دل به یکی سو گذاشتیم
جان خراب نیز همان سو گذاشتیم
هوش مصنوعی: ما به سفر رفتیم و دل‌های‌مان را به یک سمت سپردیم، حتی جان خسته‌امان را نیز در همان جهت قرار دادیم.
ماییم و راه دوری و تا باز کی رسد؟
جان و دلی که بر سر آن کو گذاشتیم
هوش مصنوعی: ما در مسیر طولانی قرار داریم و نمی‌دانیم تا چه زمانی به مقصد خواهیم رسید. جان و دلی که برای رسیدن به این هدف گذاشته‌ایم، ارزشمند است.
بگذاشتیم روی عزیزی که سالها
عمر عزیز خویش بر آن رو گذاشتیم
هوش مصنوعی: ما سال‌ها عمر گران‌قمیت خود را بر روی شخصی قرار دادیم که برای ما بسیار عزیز و محترم است.
آن بخت کو که در خم بازو کشیم باز
آن گردنی که از غم بازو گذاشتیم
هوش مصنوعی: بخت و اقبال ما تنها در صورتی به ما روی می‌آورد که بتوانیم دوباره از مشکلات و درد و رنج‌هایی که داشته‌ایم عبور کنیم و به توانمندی‌های خود اعتماد کنیم.
آن دل که او ز ما سر مویی جدا نبود
آویخته به حلقه آن مو گذاشتیم
هوش مصنوعی: دل ما که هیچ‌گاه از او جدا نمی‌شود، برای نشان‌دادن عشق و وابستگی‌ام به او، به آن مویش آویزان کرده‌ام.
دل بوی وصل داشت، کنون رنگ خون گرفت
این رنگ از آن ما شد و آن بو گذاشتیم
هوش مصنوعی: دل در زمان وصال عطر خوشی داشت، اما حالا که این وصال از دست رفته، رنگش به خون تغییر یافته است. این احساس و عطر خوش به ما مربوط می‌شود، اما ما آن را فراموش کرده‌ایم.
هر بار گفته ای که ز پهلوی من برو
رفتیم اینک از تو و پهلو گذاشتیم
هوش مصنوعی: هر بار که به من گفتی از کنارت بروم، ما رفتیم. حالا از تو فاصله گرفته‌ایم و کنار گذاشتتیم.
خویی که دل به صحبت یاران گرفته بود
بگسست سلک صحبت و آن خو گذاشتیم
هوش مصنوعی: دل‌سردی و جدایی از دوستانی که زمانی با آن‌ها می‌گفت‌وگو می‌کردیم، باعث شد که آن خوی و صفات خوب را از دست بدهیم و این حال و روز را ترک کنیم.
زین پس وفا ز عمر نجوییم، خسروا
چون روی دوستان وفا جو گذاشتیم
هوش مصنوعی: از این به بعد، برای عمرمان انتظار وفا نداریم، چون وقتی دوستان را ترک کردیم، دیگر چیزی از وفا در زندگی‌مان نمانده است.

حاشیه ها

1399/04/14 15:07
سامان

با اجازه از اساتید عزیز فکر میکنم بیت یکی مونده به اخر واژه خویی درسته نه خوبی