گنجور

شمارهٔ ۱۳۹۳

چون نارم آنکه فارغ زان آشنا گریزم
گه در فسون نشینم، گه در دعا گریزم
بوی کشندهٔ او خود همره صبا شد
خلق از سموم وادی، من از صبا گریزم
شمشیر بر کشیده عشق و مرا در آن کوی
پای خرد شکسته چون از بلا گریزم
هر جانور که باشد بگریزد از بلایی
من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟
خسرو، مگوی در کش پا از طواف کویش
کو نیست آن حریفی کز وی به پا گریزم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون نارم آنکه فارغ زان آشنا گریزم
گه در فسون نشینم، گه در دعا گریزم
هوش مصنوعی: وقتی که نتوانم از عشق آن آشنا راحت شوم، گاهی در ج enchantment غرق می‌شوم و گاهی به دعا و نیایش می‌پردازم.
بوی کشندهٔ او خود همره صبا شد
خلق از سموم وادی، من از صبا گریزم
هوش مصنوعی: بوی خطرناک او با نسیم صبح همراه شد، مردم از گرمای آتشین وادی رنج می‌برند، اما من از نسیم صبح فرار می‌کنم.
شمشیر بر کشیده عشق و مرا در آن کوی
پای خرد شکسته چون از بلا گریزم
هوش مصنوعی: عشق مانند شمشیری برنده است و من در کوچه‌ای که عقل مرا به زانو درآورده، از بلا و سختی فرار می‌کنم.
هر جانور که باشد بگریزد از بلایی
من خود بلای خویشم، از خود کجا گریزم؟
هوش مصنوعی: هر موجودی از مصیبت‌ها فرار می‌کند، اما من خود بزرگ‌ترین مصیبت برای خودم هستم. از خودم چگونه می‌توانم فرار کنم؟
خسرو، مگوی در کش پا از طواف کویش
کو نیست آن حریفی کز وی به پا گریزم
هوش مصنوعی: خسرو، به خاطر طواف دور کوی تو، نگو که پایم را از این دور بکش، چون کسی مثل تو نیست که بتوانم از او فرار کنم.

حاشیه ها

1398/10/11 00:01
مریم

چقدر قشنگ بود. داشتم دنبال یه شعر مرتبط با موضوعی میگشتم که به لین رسیدم. روحم تازه شد واقعا

1399/02/20 05:05
وحیده

بیت 4 و دیگر هیـــــــــــچ :))))))

1402/08/15 20:11
بهار انجمن

عالیه:)))))

1403/07/18 20:10
T۱۰

کل شعر یک طرف بیت ۴ یک طرف