شمارهٔ ۱۳۷۸
میزنی تو غمزه، من جان می کنم
وز دل مجروح پیکان می کنم
چون نمی یارم که بوسم پای تو
پشت دست خود به دندان می کنم
می رود جان رخصت نظاره ده
ما که خوش این می کنم آن می کنم
عاشق سیمم که چون کاوش زنم
گوی آن چاه زنخدان می کنم
پرسیم «کاندر چه کاری، خسروا!»
اینک از دوری تو جان می کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میزنی تو غمزه، من جان می کنم
وز دل مجروح پیکان می کنم
هوش مصنوعی: تو با چشمک و اشارهات مرا به درد میکشی و من از دل رنج کشیدهام، فریاد و نالهای سر میزنم.
چون نمی یارم که بوسم پای تو
پشت دست خود به دندان می کنم
هوش مصنوعی: وقتی نمیتوانم پای تو را بوسه بزنم، به پشت دست خود گاز میزنم تا حسرت را کم کنم.
می رود جان رخصت نظاره ده
ما که خوش این می کنم آن می کنم
هوش مصنوعی: جان من در حال رفتن است، اجازه بده که من را تماشا کنی، زیرا آنچه که من انجام میدهم، بسیار خوشایند است.
عاشق سیمم که چون کاوش زنم
گوی آن چاه زنخدان می کنم
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم و هر زمان که به تو نزدیک میشوم، مثل کسی که به چاه عمیقی مینگرد، به جذابیت و زیبایی صورتت خیره میشوم.
پرسیم «کاندر چه کاری، خسروا!»
اینک از دوری تو جان می کنم
هوش مصنوعی: میپرسیم: ای پادشاه، در چه موضوعی مشغول هستی؟ زیرا اکنون به خاطر دوری تو، احساس مرگ میکنم.

امیرخسرو دهلوی