شمارهٔ ۱۳۷۷
بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟
من به عشقت برنیایم، چون کنم؟
لاف عشقت می زنم، جانا، ولی
پس فقیر بینوایم، چون کنم؟
گفتی «از کویم برو، بیگانه باش »
با سگانت آشنایم، چون کنم؟
سر به شاهان در نمی آرد حریف
من که درویش و گدایم، چون کنم؟
روزگاری شد که از لعل لبش
کشته یک مرحبایم، چون کنم؟
خسرو بیچاره می گوید به صدق
«عاشق روی شمایم، چون کنم؟»
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر جمالت مبتلایم، چون کنم؟
من به عشقت برنیایم، چون کنم؟
هوش مصنوعی: من به زیباییات دچار شدهام، حالا چه کار کنم؟ من به عشق تو وابستهام، پس چه باید بکنم؟
لاف عشقت می زنم، جانا، ولی
پس فقیر بینوایم، چون کنم؟
هوش مصنوعی: من از عشق تو حرف میزنم، ای محبوب، اما در واقع، من آدم بیچاره و نیازمندی هستم که نمیدانم چه کنم.
گفتی «از کویم برو، بیگانه باش »
با سگانت آشنایم، چون کنم؟
هوش مصنوعی: گفتی که از دیار من برو و بیگانه بمان، اما من با سگهای تو آشنا هستم، پس چه کار کنم؟
سر به شاهان در نمی آرد حریف
من که درویش و گدایم، چون کنم؟
هوش مصنوعی: رقیب من که خود را در برابر شاهان قرار میدهد، نمیتواند به من توجه کند، زیرا من یک درویش و گدا هستم. حالا چگونه میتوانم با او رقابت کنم؟
روزگاری شد که از لعل لبش
کشته یک مرحبایم، چون کنم؟
هوش مصنوعی: مدت زمانی است که به خاطر زیبایی لبان او مردهام، حالا چگونه میتوانم این احساس را مدیریت کنم؟
خسرو بیچاره می گوید به صدق
«عاشق روی شمایم، چون کنم؟»
هوش مصنوعی: خسرو بیچاره با دلتنگی و صداقت میگوید: «من به واقع عاشق چهره شما هستم، حالا چه کار کنم؟»

امیرخسرو دهلوی