گنجور

شمارهٔ ۱۳۵۳

ای خوش آن دم که سخنهای تو در گوش کنم
چاشنی کرده از آن لب به سخن گوش کنم
مست آیی تو و پس گویی «از هوش مرو»
باش باری بزیم وانگه سخن گوش کنم
می خلی روز و شب اندر دل آزرده من
به چه مشغول شوم کز تو فراموش کنم؟
وه که از دود جگر این تن چون کاه بسوخت
تا کی این آتش افروخته خس پوش کنم!
ای خردمند، در این گوشه سخنهای کسی ست
کی توانم که سخنهای تو در گوش کنم؟
کیست خسرو که عنان گیر تو گردد به وصال؟
لیکن ار حکم کنی غاشیه بر دوش کنم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوش آن دم که سخنهای تو در گوش کنم
چاشنی کرده از آن لب به سخن گوش کنم
هوش مصنوعی: لحظه‌ای را تصور کن که صحبت‌های تو را با دقت و علاقه گوش می‌دهم و همچنین لذت و شیرینی کلامت را از لبانت می‌چشم.
مست آیی تو و پس گویی «از هوش مرو»
باش باری بزیم وانگه سخن گوش کنم
هوش مصنوعی: وقتی تو مست و سرخوش می‌شوی و می‌گویی که از آگاهی دور نشو، من نیز دلم می‌خواهد لحظه‌ای از حال رها شوم و به گفت‌وگو با تو گوش بسپارم.
می خلی روز و شب اندر دل آزرده من
به چه مشغول شوم کز تو فراموش کنم؟
هوش مصنوعی: دل غمگین من در تمام روز و شب به چه چیزی می‌تواند مشغول شود که بتواند تو را فراموش کند؟
وه که از دود جگر این تن چون کاه بسوخت
تا کی این آتش افروخته خس پوش کنم!
هوش مصنوعی: وای از اینکه آتش درد و رنجی که در دل دارم، مانند کاه این تن را می‌سوزاند. تا کی این آتش را می‌توانم پنهان کنم؟
ای خردمند، در این گوشه سخنهای کسی ست
کی توانم که سخنهای تو در گوش کنم؟
هوش مصنوعی: ای انسان دانا، در این جا صحبت‌های فرد دیگری است. من چگونه می‌توانم به گفته‌های تو گوش کنم؟
کیست خسرو که عنان گیر تو گردد به وصال؟
لیکن ار حکم کنی غاشیه بر دوش کنم
هوش مصنوعی: کیست که مانند خسرو بتواند در لذت وصال تو را کنترل کند؟ اما اگر تو فرمان بدهی، من حاضر هستم بار سنگین عشق را به دوش بکشم.