گنجور

شمارهٔ ۱۳۵۱

ما به کوی تو سگانیم و به راه تو خسیم
این که پیش تو پس است، از همه رو نیز پسیم
بهر یک سجده به راه تو سراسر عشقیم
بهر یک بوسه به پای تو لبالب هوسیم
دیگران را چه کنی گرد رخ خویش سپند
کز پی سوختنی هم من و دل هر دو بسیم
گر نوازند رقیبان تو ما را، خاکیم
ور بسوزند، بسوزیم که خاشاک و خسیم
ما که باشیم که ما را سگ خود نام نهی؟
این سخن با دگری گوی که ما هیچ کسیم!
در میان هیچ نه و خشک زبانی به دهان
عالمی کرده پر آواز تو گویی جرسیم
عذر تقصیر نخواهیم که از خدمت رفت
گر خدا خواسته باشد که به خدمت برسیم
به یکی جرعه می باز خر از خود ما را
که به بازار فنا در گرو یک نفسیم
تو همایی به کرم سایه فکن بر خسرو
که ز ناچیزی چون سایه پر مگسیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما به کوی تو سگانیم و به راه تو خسیم
این که پیش تو پس است، از همه رو نیز پسیم
هوش مصنوعی: ما در نزدیک تو مانند سگانی هستیم و در راه تو مثل علف‌ها. این که در حضور تو عقب هستیم، از همه جهات هم عقب‌تر هستیم.
بهر یک سجده به راه تو سراسر عشقیم
بهر یک بوسه به پای تو لبالب هوسیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر هر سجده‌ای که به تو می‌زنیم، در عشق غرق هستیم و برای هر بوسه‌ای که به پای تو می‌زنیم، پر از خواسته و آرزو هستیم.
دیگران را چه کنی گرد رخ خویش سپند
کز پی سوختنی هم من و دل هر دو بسیم
هوش مصنوعی: دیگران را چه می‌کنی، وقتی که خودت در شعلۀ عشق می‌سوزی؟ من و دل من هر دو در این آتش خواهیم سوخت.
گر نوازند رقیبان تو ما را، خاکیم
ور بسوزند، بسوزیم که خاشاک و خسیم
هوش مصنوعی: اگر رقبایت ما را نوازش کنند، ما خاک هستیم و اگر بسوزانند، می‌سوزیم چون که ما مانند خاشاک و علف‌های بی‌ارزش هستیم.
ما که باشیم که ما را سگ خود نام نهی؟
این سخن با دگری گوی که ما هیچ کسیم!
هوش مصنوعی: ما که هستیم که تو به ما بگویی سگت هستیم؟ این حرف را به کسی دیگر بزن، زیرا ما هیچ اهمیتی نداریم!
در میان هیچ نه و خشک زبانی به دهان
عالمی کرده پر آواز تو گویی جرسیم
هوش مصنوعی: در میان بی‌نفسی و خشکی، زبانی به سخن آمده که مانند زنگ صدایی بلند و گویا دارد.
عذر تقصیر نخواهیم که از خدمت رفت
گر خدا خواسته باشد که به خدمت برسیم
هوش مصنوعی: ما از اشتباهات خود عذرخواهی نمی‌کنیم، زیرا اگر خدا بخواهد، ما دوباره به خدمت خواهیم رسید.
به یکی جرعه می باز خر از خود ما را
که به بازار فنا در گرو یک نفسیم
هوش مصنوعی: با نوشیدن یک جرعه شراب، خود را فراموش می‌کنیم، چون ما در دنیایی که به زودی از بین می‌رود، به یک نفس وابسته‌ایم.
تو همایی به کرم سایه فکن بر خسرو
که ز ناچیزی چون سایه پر مگسیم
هوش مصنوعی: خودت را مانند سایه‌ای پر از لطف و محبت بر سر پادشاه قرار بده، چرا که ما مانند مگس‌ها از ناچیزی و بی‌ارزشی در دنیا هستیم.