شمارهٔ ۱۳۴۶
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
به شب دراز هجران مگر از خدات جویم؟
نه ای آن گلی که آرد سوی مات هیچ بادی
ز پی دل خود است این که من از صبات جویم
سخنت به سرو گویم، خبرت ز باد پرسم
تو درون دیده و دل، ز کسان چرات جویم؟
به دل و دو دیده و جان همه جا نهفته هستی
چو نبینم آشکارا، به کدام جات جویم؟
تو که بر در تو گم شد سرو تاج پادشاهان
چه خیال فاسد است این که من گدات جویم
دل من گرفت از دین، بت من کجات یابم؟
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
تن زار من شکستی، دل و جان فدات سازم
طلب ار کنی سر من، ز سر رضات جویم
چو ز آه دردمندان سوی تو رود بلایی
به میان سپر شوم هم ره آن بلات جویم
سر گم شده بجوید مگر از در تو خسرو
ز کجاست بخت آنم که به زیر پات جویم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
به شب دراز هجران مگر از خدات جویم؟
هوش مصنوعی: شب من به خاطر غم تیره و تار شده و حالا نمیدانم چطور به دنبال تو بگردم. آیا در این شب طولانی جدایی، جز از خدا کمک میتوانم بخواهم؟
نه ای آن گلی که آرد سوی مات هیچ بادی
ز پی دل خود است این که من از صبات جویم
هوش مصنوعی: تو آن گلی نیستی که در برابر بادها قرار بگیری، بلکه این دل من است که به علت عشق و محبت، به دنبالت میگردد و جستوجو میکند.
سخنت به سرو گویم، خبرت ز باد پرسم
تو درون دیده و دل، ز کسان چرات جویم؟
هوش مصنوعی: من با سخن تو مانند سرو سخن میگویم و وقتی خبری از تو میخواهم، از باد میپرسم. تو در عمق دل و چشمان من هستی، پس چرا باید از دیگران دربارهات بپرسم؟
به دل و دو دیده و جان همه جا نهفته هستی
چو نبینم آشکارا، به کدام جات جویم؟
هوش مصنوعی: در دل و چشم و جان من، تو همیشه حاضر و موجودی. اما اگر نتوانم تو را به وضوح ببینم، چه جایی را باید برای یافتنت جستجو کنم؟
تو که بر در تو گم شد سرو تاج پادشاهان
چه خیال فاسد است این که من گدات جویم
هوش مصنوعی: تو که درب خانهات را به تماشا ایستادهای و سرو و تاج پادشاهان در آن گم شدهاند، چه تصور نادرستی است که من به دنبالت بیفتم و خود را به عنوان گدا به تو معرفی کنم.
دل من گرفت از دین، بت من کجات یابم؟
شب من سیه شد از غم، مه من کجات جویم؟
هوش مصنوعی: دل من از دین و مذهب بیزار است، و نمیدانم کجایم را باید جستجو کنم تا به محبوبی برسم. شبم پر از غم و تاریکی شده، و نمیدانم کجا میتوانم ماه روشناییام را پیدا کنم.
تن زار من شکستی، دل و جان فدات سازم
طلب ار کنی سر من، ز سر رضات جویم
هوش مصنوعی: تن ضعیف من را در هم شکستی، اگر بخواهی، جان و دل را فدای تو میکنم. اگر سر من را بخواهی، از رضایت تو در پی آن میروم.
چو ز آه دردمندان سوی تو رود بلایی
به میان سپر شوم هم ره آن بلات جویم
هوش مصنوعی: اگر درد و دلسوختگی های کسانی که رنج میکشند به سمت تو بیاید، من به عنوان کسی که در برابر مشکلات سپر میشود، در پی آن درد خواهم رفت.
سر گم شده بجوید مگر از در تو خسرو
ز کجاست بخت آنم که به زیر پات جویم
هوش مصنوعی: سر گم شدهای را دنبال میکند تا ببیند از کجا میتواند به درگاه تو برسد. خوشبختی من آن است که بتوانم زیر پای تو را جستجو کنم.
حاشیه ها
1397/06/22 01:09
مازیار
در کلمه اول از مصرع اول بیت سوم حرف نون جا افتاده "سُخَنَت به سرو گویم"
1397/06/22 02:09
شب من سیه شد از غم مه من کجات جویم؟ :(
به شب دراز هجران مگر از خدات جویم...
سخنت به سرو گویم خبرت ز باد پرسم
تو درون دیده و دل، ز کسان چرات جویم؟
زیبا بود ای امیرخسرو دهلوی.
بله آقا مازیار. سخنت درست است. در بیت بعد هم "آشکارا" صحیح است و در بیت بعدی نیز وزن درست نمی نماید و افتادگی دارد گویا. چنانکه در بیت آخر هم "زیر پات" درست است.

امیرخسرو دهلوی